کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
می بر سر بهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بَيَاتاً
فرهنگ واژگان قرآن
شبیخون - شبانه بر سر دشمن تاختن
-
نَّجْمُ
فرهنگ واژگان قرآن
هر روييدني بدون ساقه ای که از زمين سر بر ميآورد - ستاره
-
غَرَاماً
فرهنگ واژگان قرآن
شدت و مصيبتي که دست از سر آدمي بر ندارد و همواره ملازم او باشد .
-
لَّمْ يَعْتَزِلُوکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
از شما کناره نگرفتند (در عبارت "لَّمْ يَعْتَزِلُوکُمْ وَيُلْقُواْ إِلَيْکُمُ ﭐلسَّلَمَ وَيَکُفُّواْ أَيْدِيَهُمْ "،"لم" بر سر هر سه فعل آمده است)
-
شِرْبٍ
فرهنگ واژگان قرآن
سهمي از نوشيدن آب (عبارت "کُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ "یعنی : هريک در زمان نوبت خود بر سر آب حاضر شوند)
-
يَکُونُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
باشند ( عبارت "کَادُواْ يَکُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً" یعنی : نزديك بود جمعيت انبوه و متراكمى بر سر او بريزد)
-
عَصِيبٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سخت و دشوار (کلمه عصيب بر وزن فعيل به معناي مفعول از ماده عصب است که به معناي شدت است و يوم عصيب آن روزي است که به وسيله هجوم بلا آنقدر شديد شده باشد که عقدههايش بازشدني نيست و شدايدش آن چنان سر در يکديگر کردهاند که مانند کلاف سر در گم از يکديگر جدا ...
-
نَاصِيَتِهَا
فرهنگ واژگان قرآن
موی جلوی پیشانی آن (درعبارت "مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا" گرفتن ناصيه موي جلوي سر کنايه است از کمال تسلط و نهايت قدرت بر آن )
-
مُّؤْصَدَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سرپوشیده - سر بسته (عبارت "إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ"يعني آتش بر آنان منطبق است ، به اين معنا که از آنان احدي بيرون آتش نميماند ، و از داخل آن نجات نمييابد )
-
مُّحْتَضَرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
آن کس یا چیزی که نزدش حاضر شده اند (عبارت "کُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ "یعنی : هريك در زمان نوبت خود بر سر آب حاضر شوند)
-
لَمْ يُلْقُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
نيفكندند - نينداختند(در عبارت "لَّمْ يَعْتَزِلُوکُمْ وَيُلْقُواْ إِلَيْکُمُ ﭐلسَّلَمَ وَيَکُفُّواْ أَيْدِيَهُمْ "،"لم" بر سر هر سه فعل آمده است ولَمْ يُلْقُواْ إِلَيْکُمُ ﭐلسَّلَمَ كنايه از اين است كه پيشنهاد صلح ودوستي ندادند )
-
لِبَداً
فرهنگ واژگان قرآن
جمعيت انبوه و متراكم (جمع لـُبْده است به معناي مجتمعي متراکم و فشرده است. عبارت "کَادُواْ يَکُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً" یعنی : نزديك بود جمعيت انبوه و متراكمى بر سر او بريزد)
-
کُوِّرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
درهم پيچيده شد (کلمه تکوير که مصدر فعل کورت است به معناي پيچيدن چيزي ، و به شکل مدور در آوردن آن است ، نظير پيچيدن عمامه بر سر ، و شايد تکوير خورشيد استعاره باشد از اينکه تاريکي بر جرم خورشيد احاطه پيدا ميکند)
-
يُکَوِّرُ
فرهنگ واژگان قرآن
درهم می پیچد (کلمه تکوير که مصدر فعل کورت است به معناي پيچيدن چيزي ، و به شکل مدور در آوردن آن است ، نظير پيچيدن عمامه بر سر ، و شايد تکوير خورشيد استعاره باشد از اينکه تاريکي بر جرم خورشيد احاطه پيدا ميکند)
-
فَلَقِ
فرهنگ واژگان قرآن
سپيده دم (کلمه فلق - به فتحه اول و سکون دوم - به معناي شکافتن و جدا کردن است ، و اين کلمه در صورتي که با دو فتحه باشد صفت مشبههاي به معناي مفعول خواهد بود ، يعني شكافته شده . غالبا اين کلمه بر هنگام صبح اطلاق ميشود ، و فلق يعني آن لحظهاي که نور گريبا...