کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منازعه و زد و خورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
يَقْتَتِلَانِ
فرهنگ واژگان قرآن
آن دو می جنگیدند - به قصد کشت با یکدیگر زد و خورد می کردند
-
نَادَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
ندا داد - صدا زد (ندا به معناي صدا زدن و خواندن با صداي بلند است )
-
طَرْفُهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
نگاه و چشم برگرداندن آنها ( در عبارت "لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ " منظور اين است که از شدت هول و ترس از آنچه ميبينند قادر نيستند چشم خود را بگردانند و پلکهايشان به هم نمي خورد)
-
نَادَانَا
فرهنگ واژگان قرآن
ما را ندا داد - ما را صدا زد (ندا به معناي صدا زدن و خواندن با صداي بلند است )
-
نَادَاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او را ندا داد - او را صدا زد (ندا به معناي صدا زدن و خواندن با صداي بلند است )
-
نَادَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن زن را ندا داد - آن زن را صدا زد (ندا به معناي صدا زدن و خواندن با صداي بلند است )
-
نَادَاهُمَ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را ندا داد - آنان را صدا زد (ندا به معناي صدا زدن و خواندن با صداي بلند است )
-
نَادَتْهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او را ندا داد(فاعل مؤنث) - او را صدا زد(فاعل مؤنث) (ندا به معناي صدا زدن و خواندن با صداي بلند است )
-
يُنَادِ
فرهنگ واژگان قرآن
ندا مي دهد- صدا مي زد - فرا مي خواند (ندا به معناي صدا زدن و خواندن با صداي بلند است)
-
يُنَادِي
فرهنگ واژگان قرآن
ندا مي دهد- صدا مي زد - فرا مي خواند (ندا به معناي صدا زدن و خواندن با صداي بلند است )
-
حُطَمَة
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار خورد کننده (صيغه مبالغه است ، و مبالغه در حطم يعني "شکستن " را ميرساند )- سومين طبقه از هفت طبقه جهنم
-
قَضَىٰ عَلَيْهِ
فرهنگ واژگان قرآن
او را کشت(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و يا دفع کر...
-
يَقْضِ عَلَيْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
تا ما را بميراند (کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و ي...
-
شَعَائِرَ
فرهنگ واژگان قرآن
علامتها (منظور از شعائر الهي يا ديني آنچه از دين است که مشخصه و علامت دينداري است .جمع شعيره به معناي علامت است و مشعر را هم به همين جهت مشعر گفتهاند ، و نيز وقتي ميگويند :فلاني أشعر الهدي ، فلاني هدي ( قرباني ) را اشعار کرد به معناي اين است که آن...
-
قَضَى
فرهنگ واژگان قرآن
حکم کرد - به پايان رسانيد (کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با مردنش از کارش فارغ شد و معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و ...