کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بَغْضَاءَ
فرهنگ واژگان قرآن
خشم دروني است که ممکن است با تجاوزات عملي هم همراه باشد و يا نباشد
-
فَوْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
دور شدن چيزي از آدمي ، به نحوي که دسترسي به آن ممکن نباشد
-
حَاذِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
آماده کارزاریم (از مکري که ممکن است دشمن عليه ما بکند بر حذريم )
-
فَاتَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
از دست شما رفت (فوت به معناي دور شدن چيزي از آدمي است ، به نحوي که دسترسي به آن ممکن نباشد )
-
قَلْبَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو قلب (عبارت "ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه " کنايه است از اينکه ممکن نيست کسي دو اعتقاد متنافي و دو رأي متناقض داشته باشدو اگر دو اعتقاد متنافي ديديم بايد بدانيم که دو قلب به آن دو معتقد است ، يعني دو فرد مخالف هر يک به يکي از آن دو اعتقاد دارن...
-
يَسْتَحْيِي
فرهنگ واژگان قرآن
شرم مي کند - زنده نگه مي دارد (کلمه استحياء در عبارت "يَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ" به معناي طلب حيات و زندگي است ، ممکن هم هست معناي آن اين باشد که با زنان شما کارهائي ميکردند ، که حياء و شرم از ايشان برود )
-
أَتْرَابٌ
فرهنگ واژگان قرآن
همسانان -اقران (همسران بهشتي همتاي شوهران خويشند ، نه از جهت سن با آنان اختلاف دارند ، و نه از جهت جمال .ممکن هم هست مراد از اقران اين باشد که مثل شوهران خويشند ، هر قدر شوهران نور و بهائشان بيشتر شود ، از حسن و جمال همسران بهشتيشان نيزبيشتر ميگردد )...
-
أَسْبَابَ
فرهنگ واژگان قرآن
سببها (کلمه اسباب به معناي پلهها و راههايي است که به وسيله آن به آسمانها صعود ميکنند ، و ممکن است مراد از ارتقاء اسباب در عبارت "فَلْيَرْتَقُواْ فِي ﭐلْأَسْبَابِ"حيلهها و وسيلههايي باشد که به خيال خود با تمسك به آنها از خداوند بي نياز مي گردند)
-
أَسْمَاء
فرهنگ واژگان قرآن
اسمها ("اسم"بر لفظ دلالت کننده بر چیزی یا اوصاف آن چیز که نشانه ای برای آن شده اند،می گویند .اصل اين کلمه از ماده " سمه " اشتقاق يافته ، و سمه به معناي داغ و علامتي است که بر گوسفندان ميزدند ، تا مشخص شود کداميک از کدام شخص است ، و ممکن هم هست اشتق...
-
أَسْمَائِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
اسمهايش ("اسم"بر لفظ دلالت کننده بر چیزی یا اوصاف آن چیز که نشانه ای برای آن شده اند،می گویند .اصل اين کلمه از ماده " سمه " اشتقاق يافته ، و سمه به معناي داغ و علامتي است که بر گوسفندان ميزدند ، تا مشخص شود کداميک از کدام شخص است ، و ممکن هم هست اش...
-
أَسْمَائِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
اسمهايشان ("اسم"بر لفظ دلالت کننده بر چیزی یا اوصاف آن چیز که نشانه ای برای آن شده اند،می گویند .اصل اين کلمه از ماده " سمه " اشتقاق يافته ، و سمه به معناي داغ و علامتي است که بر گوسفندان ميزدند ، تا مشخص شود کداميک از کدام شخص است ، و ممکن هم هست ...
-
ﭐسْمُ
فرهنگ واژگان قرآن
اسم-نام ("اسم"بر لفظ دلالت کننده بر چیزی یا اوصاف آن چیز که نشانه ای برای آن شده اند،می گویند .اصل اين کلمه از ماده " سمه " اشتقاق يافته ، و سمه به معناي داغ و علامتي است که بر گوسفندان ميزدند ، تا مشخص شود کداميک از کدام شخص است ، و ممکن هم هست اش...
-
مُجَاهِدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
جهاد كنندگان(کلمه جهاد به معناي بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بيشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق ميشود و ليکن گاهي به طور مجاز توسعه داده ميشود به طوري که شامل دفع هر چيزي که ممکن است شري به آدمي برساند ميشود )
-
مُجَاهِدِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
جهاد كنندگان(کلمه جهاد به معناي بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بيشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق ميشود و ليکن گاهي به طور مجاز توسعه داده ميشود به طوري که شامل دفع هر چيزي که ممکن است شري به آدمي برساند ميشود )
-
فَرْشاً
فرهنگ واژگان قرآن
خردسالان چهارپايان ( در عبارت "مِنَ ﭐلْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشاً کُلُواْ "وجه اين تسميه يا اين است که از کوچکي مانند فرش زمينند ، و يا اين است که مانند فرش لگد ميشوند و ممكن است هم منظور همان فرش معروف باشد و آنوقت منظور از آيه مي شود چهارپايان پ...