کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستلزم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صَرْصَرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
باد سخت و سمي - باد بسيار سرد - باد پر سر و صدا ( که مستلزم سخت وزيدن نيز هست)
-
نَّجْدَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو سر بالایی (کلمه نجد به معناي راهي است به سوي بلندي ، و مراد از نجدين راه خير و راه شر است و اگر راه خير و شر را نجد خوانده ، براي اين بوده که هر دو مستلزم رنج و مشقت است )
-
عِينٌ
فرهنگ واژگان قرآن
درشت چشمان (جمع عيناء و "حور عين " به معناي زناني است که سفيدي چشمانشان بسيار سفيد ، و سياهي آن نيز بسيار سياه باشد که خود مستلزم درشتي چشم مي باشد و يا به معناي زناني است که داراي چشماني درشت چون چشم آهو باشند )
-
لْيَقْطَعْ
فرهنگ واژگان قرآن
باید که قطع کند - باید که خفه کند (تركيب لـِ با فعل مضارع نيز فعل امر مي سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط "وَ" ،"ثُمَّ" يا "فـَ" بيايد ، اين لام ساكن مي شود مثل "ثُمَّ لْيَقْطَعْ". کلمه قطع به معناي بريدن و از جمله معاني آن اختناق است و گويا از اين ...
-
نَسْتَنسِخُ
فرهنگ واژگان قرآن
نسخه برداري مي کنيم - مينويسيم(کُنَّا نَسْتَنسِخُ :نسخه برداري مي کرديم.کلمه نسخ به معناي از بين بردن چيزي است به وسيله چيزي که دنبال آن قرار دارد ، مانند از بين رفتن سايه به وسيله آفتاب ، و از بين رفتن آفتاب به وسيله سايهاي که دنبالش ميآيد ، و از بي...
-
نَنسَخْ
فرهنگ واژگان قرآن
ازبین ببریم (جزمش به دلیل شرط واقع شدن برای جمله بعدی است. کلمه نسخ به معناي از بين بردن چيزي است به وسيله چيزي که دنبال آن قرار دارد ، مانند از بين رفتن سايه به وسيله آفتاب ، و از بين رفتن آفتاب به وسيله سايهاي که دنبالش ميآيد ، و از بين رفتن جواني ...
-
يَنسَخُ
فرهنگ واژگان قرآن
ازبين مي برد - مىزدايد و محو مىکند ( کلمه نسخ به معناي از بين بردن چيزي است به وسيله چيزي که دنبال آن قرار دارد ، مانند از بين رفتن سايه به وسيله آفتاب ، و از بين رفتن آفتاب به وسيله سايهاي که دنبالش ميآيد ، و از بين رفتن جواني به وسيله پيري ، که به ...
-
وَلَايَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
یاری دادن - سرپرستی و تدبیر امور- دوست داشتنی که همراه با تدبیر امور باشد(ولايت در اصل به معناي مالکيت تدبير امر است ، مثلا ولي صغير يا مجنون يا سفيه ، کسي است که مالک تدبير امور و اموال آنان را به عهده دارد. اين معناي اصلي کلمه ولايت است ، ولي در مو...
-
وَلَايَتِهِم
فرهنگ واژگان قرآن
دوستی و اداره امور آنان (ولايت در اصل به معناي مالکيت تدبير امر است ، مثلا ولي صغير يا مجنون يا سفيه ، کسي است که مالک تدبير امور و اموال آنان را به عهده دارد. اين معناي اصلي کلمه ولايت است ، ولي در مورد حب نيز استعمال شده ، و به تدريج استعمالش زياد ...
-
وَلِيِّهِ
فرهنگ واژگان قرآن
خونخواهش - سرپرست و اداره کننده ی امورش (ولايت در اصل به معناي مالکيت تدبير امر است ، مثلا ولي صغير يا مجنون يا سفيه ، کسي است که مالک تدبير امور و اموال آنان را به عهده دارد. اين معناي اصلي کلمه ولايت است ، ولي در مورد حب نيز استعمال شده ، و به تدري...
-
سِجِّيلٍ
فرهنگ واژگان قرآن
کلوخ - سنگ گِل(برخي گفته اند اصلش از سجين به معني آتش است و برخي ديگر گفته اندهمان "سنگ گِل " فارسي بوده که بعدها عربي شده است . بعضي ديگر گفتهاند : اين کلمه از سجل گرفته شده که به معناي کتاب است ، گويا که در آن سنگريزهها چيزي نوشته شده که مستلزم ع...
-
أَولِيَاءَ
فرهنگ واژگان قرآن
دوستان-سرپرستان-صاحب اختياران (کلمه اوليا جمع کلمه ولي است ، که از ماده ولايت است ، و ولايت در اصل به معناي مالکيت تدبير امر است ، مثلا ولي صغير يا مجنون يا سفيه ، کسي است که مالک تدبير امور و اموال آنان باشد ، که خود آنان مالک اموال خويشند ، ولي تدب...
-
أَوْلِيَاءَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
دوستانش-سرپرستانش-صاحب اختيارانش(کلمه اوليا جمع کلمه ولي است ، که از ماده ولايت است ، و ولايت در اصل به معناي مالکيت تدبير امر است ، مثلا ولي صغير يا مجنون يا سفيه ، کسي است که مالک تدبير امور و اموال آنان باشد ، که خود آنان مالک اموال خويشند ، ولي ت...
-
أَوْلِيَاؤُکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
دوستانتان-سرپرستانتان-صاحب اختيارانتان(کلمه اوليا جمع کلمه ولي است ، که از ماده ولايت است ، و ولايت در اصل به معناي مالکيت تدبير امر است ، مثلا ولي صغير يا مجنون يا سفيه ، کسي است که مالک تدبير امور و اموال آنان باشد ، که خود آنان مالک اموال خويشند ،...
-
أَوْلِيَاؤُهُم
فرهنگ واژگان قرآن
دوستانشان-سرپرستانشان-صاحب اختيارانشان(کلمه اوليا جمع کلمه ولي است ، که از ماده ولايت است ، و ولايت در اصل به معناي مالکيت تدبير امر است ، مثلا ولي صغير يا مجنون يا سفيه ، کسي است که مالک تدبير امور و اموال آنان باشد ، که خود آنان مالک اموال خويشند ،...