کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزین به پر طاووس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سُجِّرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
افروخته شد (در عبارت "إِذَا ﭐلْبِحَارُ سُجِّرَتْ "تسجير و افروختن درياها ، به دو معنا تفسير شده ، يکي افروختن دريايي از آتش و دوم پر شدن درياها از آتش -از کلمه سجر به معناي شعلهور کردن و تيز کردن آتش است و به قولي پر کردن از آتش)
-
دُرِّيٌّ
فرهنگ واژگان قرآن
پر نور("کوکب دري "به تعداد معدودي از ستاره هاي آسمان مي گويند که درخشان تر از بقيه هستند)
-
قَاصِرَاتُ
فرهنگ واژگان قرآن
کوتاه کننده ها (عبارت "قَاصِرَاتُ ﭐلطَّرْفِ "کنايه است ازهمسراني که به شوهران خود راضي و قانعند ، و چشم به ديگري ندارند يا همسراني پر ناز و کرشمه)
-
لُّجِّيٍّ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار عميق - متلاطم (کلمه بحر لجي به معناي درياي پر موجي است که امواجش همواره در آمد و شد است و لجي منسوب به لجه دريا است که همان تردد امواج آن است)
-
ﭐخْفِضْ جَنَاحَ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار تواضع کن - زیر پر و بال بگیر(کلمه خفض جناح در عبارت "وَﭐخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ ﭐلذُّلِّ مِنَ ﭐلرَّحْمَةِ " در اصل به معنی پر و بال گستردن است ولی کنايه است از مبالغه در تواضع و خضوع زباني و عملي ، و اين معنا از همان صحنهاي گرفته شده که جوجه با...
-
زَّبَانِيَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
فرشتگان موکل بر آتش (زبانية در کلام عرب به معناي پليس است ودر سوره مبارکه علق معنايش اين است که و ما به زودي پليسهاي موکل بر آتش را که فرشتگاني خشن و پر نيرو هستند صدا ميزنيم ، آن وقت است که نصرت هيچ ناصري سودي به حال او نخواهد داشت )
-
مُقَنطَرَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
به صورت قنطار در آمده (قنطار به معناي مقدار طلائي است که در يک پوست گاو بگنجد ، و يا به معناي پوستي پر از طلا است. عبارت"ﭐلْقَنَاطِيرِ ﭐلْمُقَنطَرَةِ مِنَ ﭐلذَّهَبِ وَﭐلْفِضَّةِ " کنایه از گنجینه های پراز طلا ونقره است)
-
مُدْهَامَّتَانِ
فرهنگ واژگان قرآن
آن دو سبزی که از شدت انبوهی رنگشان متمایل به سیاه شده است (از مصدر ادهيمام (باب افعيلال) است ، از ثلاثي مجرد دهمة گرفته شده ، و دهمة به معناي سبز پر رنگ است ، به طوري که از شدت سبزي رنگش متمايل به سياهي شده باشد در عبارت "مُدْهَامَّتَانِ " در وصف دو...
-
يَرْکُمَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
که متراکم و انباشته سازد (از کلمه رکم به معناي جمع کردن و قرار دادن چيزي است بر روي چيزي ديگر ، ابر پر پشت را هم از همين جهت سحاب مرکوم ميگويند که قطعات آن رويهم قرار دارد ، پس سحاب مرکوم يعني مجتمع ابر و مجموع آن ، و تراکم اشياء به معناي رويهم قرار ...
-
فِرْدَوْسِ
فرهنگ واژگان قرآن
بهشت - بالاي بهشت (در مورد اين كلمه هم ضمير مذکر استفاده مي شود وهم مؤنث و به طوري که گفته شده کلمهاي است رومي به معناي بستان و بعضي هم گفتهاند کلمهاي است سرياني به معناي تاکستان و اصل آن فرداس بوده ، و بعضي ديگر گفتهاند کلمهاي است سرياني و به معناي ...
-
مُّقْمَحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
سر بالا برده شده ها ( کلمه مقمحون اسم مفعول از ماده اقماح است و اقماح به معناي سر بلند کردن است . از اين کلمه برميآيد غلهايي که در اهل دوزخ به کار ميرود ، طوري است که بين سينه تا زير چانه آنان را پر ميکند ، به طوري که سرهايشان رو به بالا قرار ميگيرد ...
-
أَيْکَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
کلمه ايکه به معناي درخت به هم پيچيده است ، و جمع آن ايک است ، و به طوري که گفته شده قوم ايکه در سرزميني پر درخت چون جنگل زندگي ميکردهاند که درختهايش سر به هم داده بود . اين مردم طايفه اي از قوم حضرت شعيب (عليهالسلام) بودند چون در جمله" انهما لبامام...
-
مَکْنُونِ
فرهنگ واژگان قرآن
پنهان شده و ذخيره شده (منظور از تشبيه حوريان به بيض مکنون اين است که : همانطور که تخم مرغ مادامي که در زير پر مرغ و يا در لانه و يا در جاي ديگر محفوظ ميباشد ، همچنان دست نخورده ميماند و غباري بر آن نمينشيند حوريان نيز اين طورند . بعضي ديگر گفتهاند : ...
-
لَهْوٌ
فرهنگ واژگان قرآن
هر کار بيهوده و بيارزشي است که آدمي را از کار مهم و پر ارزش باز بدارد -هر عمل سرگرم کنندهاي که انسان را از کاري مهم و حياتي و وظيفهاي واجب باز بدارد ( وقتي ميگويند : الهاه کذا معنايش اين است که آن کار بيهوده وي را مشغول به خود کرد و از کاري مهمتر باز...
-
َمَا رَمَيْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
پرتاب نکردی - نیفکندی - تیر نینداختی(رمي به معناي انداختن تير به طرف دشمن ، و يا به طرف شکار است . اصطلاحاً به تهمت زدن هم اطلاق مي شود مثلاً در عبارت "إِنَّ ﭐلَّذِينَ يَرْمُونَ ﭐلْمُحْصَنَاتِ "مثل اينکه تهمت زننده که بي گناهي را متهم ميکند ، مانند ک...