کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مربوط به اسب سواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عُرْفاً
فرهنگ واژگان قرآن
به صورت پشت سر هم - براي کار خير يا معروف (در اصل به معني دسته مويي است که در گردن اسب ميباشد و هر امري را که به طور تعاقب و پشت سر هم واقع بشود به يال اسب تشبيه ميکنند ، مثلا به عنوان استعاره گفته ميشود فلانيها مثل يال اسب آمدند ، يعني پشت سرهم .در ...
-
خَيْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
اسبها (گاهي مجازا به اسب سوار هم اطلاق ميشود . )
-
سَّابِحَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
به سرعت حرکت کنندگان (ازکلمه سبح به معناي سرعت در حرکت است ، همچنان که به اسب وقتي به سرعت ميدود سابح ميگويند)
-
جِيَادُ
فرهنگ واژگان قرآن
تندروها(جمع جَواد(اصلش جـِیاد)اگردرمورد اسب به کار رود کنایه از این است که حیوان از دویدن بخل نمیورزد)
-
حَوَارِيُّونَ
فرهنگ واژگان قرآن
جمع حواري و حواري کسي است که از ميان همه مردم به آدمي اختصاص داشته باشد ، ميگويند : اصل آن حور است که به معناي سفيدي خيلي زياد است و مانند اين است که حواري فلان شخص مانند اسب پيشاني سفيد داراي نشان است و مردم او را به عنوان دوست و ياور وي ميشناسند و...
-
حَوَارِيِّينَ
فرهنگ واژگان قرآن
ياران خاص و خالص (جمع حواري و حواري کسي است که از ميان همه مردم به آدمي اختصاص داشته باشد ، ميگويند : اصل آن حور است که به معناي سفيدي خيلي زياد است و مانند اين است که حواري فلان شخص مانند اسب پيشاني سفيد داراي نشان است و مردم او را به عنوان دوست و ...
-
مُخْتَال
فرهنگ واژگان قرآن
کسي است که دستخوش خيالات خود شده ، و خيالش او را در نظر خودش شخصي بسيار بزرگ جلوه داده ، در نتيجه دچار به کبر گشته ، از راه صواب گمراه شده است ( اسب را هم اگر خيل ميخوانند براي این است که با غرور راه می رود)
-
تَحْمِلَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
تا مرکبشان دهي - تا وسيله سفر به آنان بدهي (کلمه حمل به معناي اين است که به کسي مرکبي از قبيل اسب و يا شتر و امثال آن بدهي ،و "حمله ، يحمله ، حملا " معنايش اين است که فلاني به فلان کس مرکبي داد که بر آن سوار شود ، شاعر عرب گفته است : ألا فتي عنده خفا...
-
يَتِيهُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
سرگردان هستند (عبارت "قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي ﭐلْأَرْضِ " : "[خدا] فرمود: اين سرزمين مقدس [به كيفر نافرمانى] تا چهل سال بر آنان حرام شد، همواره در طول اين مدت در زمينِ [سينا] سرگردان خواهند بود" ، به ...
-
أَعراف
فرهنگ واژگان قرآن
قسمتهاي بالاي حجاب و تلهاي شني و عرف به معني يال اسب و تاج خروس و قسمت بالاي هر چيزي است . معلوم ميشود که اين کلمه به هر معنا که استعمال شود ، معناي علو و بلندي در آن هست . اهل اعراف مشرف بر جميع مردم از بهشتيان و دوزخيانند ، معلوم ميشود که منظور از...