کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مث نقل و نبات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هَامِدَةً
فرهنگ واژگان قرآن
افسرده - خاموش - بدون گیاه - خشک (همدت النار یعنی آتش خاموش شد ، و ارض هامدة يعني بدون گياه و نيز نبات هامد يعني گياه خشک )
-
يَبْتَلِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
تا بيازمايد - تا خالص و پاک گرداند(ازمصدر ابتلاءبه معناي نقل چيزي از حالي به حالي و طوري به طور ديگر است )
-
نَمِيمٍ
فرهنگ واژگان قرآن
سخن چيني(مَّشَّاءٍ بِنَمِيمٍ:کسي که نقل کننده سخنان مردمي به سوي مردمي ديگر ، به منظور ايجاد فساد و تيرگي آن دواست)
-
مُبْتَلِيکُم
فرهنگ واژگان قرآن
آزمایش کننده ی شما(ازمصدر ابتلاءبه معناي نقل چيزي از حالي به حالي و طوري به طور ديگر است )
-
مُبْتَلِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
آزمايش کنندگان(ازمصدر ابتلاءبه معناي نقل چيزي از حالي به حالي و طوري به طور ديگر است )
-
مَّشَّاءٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نقل کننده سخنان مردمي به سوي مردمي ديگر ، به منظور ايجاد فساد و تيرگي آن دو- سخن چين
-
لَوَّاحَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بسیار سیاه کننده ( از مصدر تلويح است که به معناي دگرگون کردن رنگ چيزي به سياهي است و به نقل بعضی به سرخی)
-
نَهَرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
فضا و وسعت - نهر (در مورد عبارت "إِنَّ ﭐلْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ " روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که : منظور از کلمه نهر فضا و وسعت است ، نه نهر آب)
-
مَرْعَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
گياهش - چراگاهش (کلمه مرعي در معناي رعي به کسره راء و سکون عين - يعني گياه نيز اطلاق ميشود ، همانطور که به معناي مصدر ميمي و اسم زمان و مکان ميآيد ، و مراد از بيرون کردن آب زمين از زمين ، شکافتن چشمهها و جاري ساختن نهرها است ، و مراد از اخراج مرعاي ...
-
نَبْتَلِيهِ
فرهنگ واژگان قرآن
اورا از حالتی به حالتی ديگر وشکلی به شکل ديگر درمي آوريم.(ازمصدر ابتلاءبه معناي نقل چيزي از حالي به حالي و طوري به طور ديگر است )
-
قُمَّلَ
فرهنگ واژگان قرآن
شپش - ميمونهاي درشت هيکل - مگسهاي ريز(کلمه قـُمّـل به نقلی به معناي ميمونهاي درشت هيکل و به نقل دیگر به معناي مگسهاي ريز است . واگر به صورت قــَمْـل خوانده شود ، به معناي شپش است)
-
نَقُصُّ
فرهنگ واژگان قرآن
ازداستان سرایِِي می کنیم-حکايت می کنیم - داستان نقل می کنیم- قصّه می گوییم(کلمه قص به معناي دنباله جاي پا را گرفتن و رفتن ويا خود رد پاست و چون در قصه گفتن نيز خبر و واقعه اي را پي گيري مي کنند ، استفاده شده است )
-
يُبَايِعْنَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
آن زنان با تو بيعت کنند (وقتي ميگويند با کسي بيعت کرد يعني عهد کرد که تا حد توانش از او اطاعت کند و اين کلمه از ماده بيع (به معني دادن کالا و گرفتن بهاي آن است) و چون رسم عرب و همچنين در ايران اين بود که وقتي ميخواستند معامله را قطعي کنند ، به يکديگ...
-
يُبَايِعُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
بيعت مي کنند (وقتي ميگويند با کسي بيعت کرد يعني عهد کرد که تا حد توانش از او اطاعت کند و اين کلمه از ماده بيع (به معني دادن کالا و گرفتن بهاي آن است) و چون رسم عرب و همچنين در ايران اين بود که وقتي ميخواستند معامله را قطعي کنند ، به يکديگر دست ميداد...
-
يُبَايِعُونَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
با تو بيعت مي کنند (وقتي ميگويند با کسي بيعت کرد يعني عهد کرد که تا حد توانش از او اطاعت کند و اين کلمه از ماده بيع (به معني دادن کالا و گرفتن بهاي آن است) و چون رسم عرب و همچنين در ايران اين بود که وقتي ميخواستند معامله را قطعي کنند ، به يکديگر دست...