کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثل آوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مَثَلُ
فرهنگ واژگان قرآن
مَثل - مِثال - وصف - صفت (در عبارتهايي نظير :مثل الفريقين کالاعمي و الاصم و البصير و السميع هل يستويان .کلمه مثل به معناي وصف است ، ولي بيشتر در مثلهاي رايج در بين مردم استعمال ميشود و آن اين است که معنايي از معاني پوشيده و مخفي از ذهن شنونده را با ا...
-
مِثْلُ
فرهنگ واژگان قرآن
مانندِ - مثل ِ
-
جستوجو در متن
-
خَالِقُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
خلق کننده ها(خلق پديد آوردن اشياء با اندازه گيري و محاسبه)
-
خَالِقِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
خلق کننده ها(خلق پديد آوردن اشياء با اندازه گيري و محاسبه)
-
عَذَابٌ
فرهنگ واژگان قرآن
عذاب - عقوبت - شکنجه (نکره آوردن کلمه عذاب به منظور بزرگ جلوه دادن آن است)
-
سَعْيَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
تلاش آن (در عبارت "مَنْ أَرَادَ ﭐلْئَاخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعْيَهَا "منظور تلاشي کامل و خالصانه براي به دست آوردن مواهب آخرت مي باشد )
-
خَالِقُ
فرهنگ واژگان قرآن
کسي که اشيائي را با اندازهگيري پديد آورده باشد -خلق کننده (خلق پديد آوردن اشياء با اندازه گيري و محاسبه)
-
ﭐسْتَفْزِزْ
فرهنگ واژگان قرآن
به آرامی حرکت ده - به آرامی بران (کلمه استفزاز به معناي راندن و به حرکت در آوردن خفيف و آسان است )
-
تَصَدَّىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
رو مي کني (تصدي به معناي متعرض شدن و روي آوردن به چيزي و اهتمام در امر آن است )
-
يَغُوصُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
غوّاصي مي کنند (در عبارت "وَمِنَ ﭐلشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ "منظور از غوص بيرون آوردن مرواريد، و ساير منافع دريا است)
-
تَرْتِيلاًَ
فرهنگ واژگان قرآن
پشت سر هم آوردن چيزي (در جمله "رَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاًَ "يعني آن را با مهلت و آرامي با حفظ پيوستگي و نظم ونه بريده بريده خوانديم)
-
عَسْعَسَ
فرهنگ واژگان قرآن
نيمه تاريک مي شود (عسعسه هم به رو آوردن شب اطلاق ميشود ، و هم به رفتن آن . پس عسعسه و عساس به معناي تاريکي مختصر است ، نظير تاريکي اول مغرب و قبل از آفتاب )
-
يَسْتَفِزُّونَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
تو را به آرامي حرکت مي دهند - تو را به آرامي مي رانند ("کَادُواْ لَيَسْتَفِزُّونَکَ" نزديک بود تورا حرکت دهند. کلمه استفزاز به معناي راندن و به حرکت در آوردن خفيف و آسان است )
-
يَسْتَفِزَّهُم
فرهنگ واژگان قرآن
که آنان را به آرامي حرکت دهد - که آنان را به آرامي براند ("کَادُواْ لَيَسْتَفِزُّونَکَ" نزديک بود تورا حرکت دهند. کلمه استفزاز به معناي راندن و به حرکت در آوردن خفيف و آسان است )