کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبتلا و دچار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لَا تَفْتِنِّي
فرهنگ واژگان قرآن
مرا به فتنه نينداز(مرا به نا ملايمات مبتلا نساز يا مرا با روبرو شدن با غنائم جنگ دچار غرور و فريب نساز)
-
أَبْرَصَ
فرهنگ واژگان قرآن
کسي که دچار برص شده و پيسي ( که يک بيماري پوستي است ) گرفته
-
مُرْجِفُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان كه خبرهاى دروغ و دلهره آور پخش مىكنند (کلمه مرجفون جمع اسم فاعل از ارجاف است ، و ارجاف به معناي اشاعه باطل ، و در سايه آن استفادههاي نامشروع بردن است ، و يا حداقل مردم را دچار اضطراب کردن است)
-
حُلُمَ
فرهنگ واژگان قرآن
حِلمها (کنایه از رسیدن به بلوغ ،جمع حِلم به معنی حوصله که ضبط نفس و کنترل طبع است از اينکه دچار هيجان غضب شود )
-
رَّحِيقٍ
فرهنگ واژگان قرآن
شراب صاف و بدون ناخالصي (و به همين مناسبت آن را به وصف مختوم توصيف کرده ، چون همواره چيزي را مهر و موم ميکنند که نفيس و خالص از غش و خلط باشد ، تا چيزي در آن نريزند و دچار ناخالصيش نکنند )
-
يُکْشَفُ عَن سَاقٍ
فرهنگ واژگان قرآن
شدت وسختي به نهايت ميرسد (تعبير کشف از ساق مثلي است براي افاده نهايت درجه شدت ، چون وقتي انسان به سختي دچار زلزله يا سيل يا گرفتاري ديگر ميشود ، دامن لباسش را بالا کشيده کمر را ميبندد ، تا بهتر و سريعتر به تلاش بپردازد ، و وسيله فرار از گرفتاري را فر...
-
مُخْتَال
فرهنگ واژگان قرآن
کسي است که دستخوش خيالات خود شده ، و خيالش او را در نظر خودش شخصي بسيار بزرگ جلوه داده ، در نتيجه دچار به کبر گشته ، از راه صواب گمراه شده است ( اسب را هم اگر خيل ميخوانند براي این است که با غرور راه می رود)
-
حَشْرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
محشور کردن -بيرون کردن از ديار(کلمه حشر به معناي بيرون کردن و کوچ دادن قومي از قرارگاهشان به زور و جبر است )
-
تَنزِيلُ
فرهنگ واژگان قرآن
نازل کردن تدريجي-فرو فرستادن تدريجي(فرق ميان انزال و تنزيل اين است که انزال به معناي نازل کردن دفعي و يک پارچه است ، و تنزيل به معناي نازل کردن تدريجي است )
-
مُؤْتَفِکَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
زیر و رو کننده ها (بعضي از مفسرين گفتهاند : مؤتفکه عبارت است از قراء و آباديهاي قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، يعني زير و رو کرد . احتمال هم دادهاند که مراد از مؤتفکة اعم از قراي قوم لوط و تمامي قريههايي باشد که سکنه آنها در تاريخ بشريت دچار عذا...
-
مُؤْتَفِکَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
زیر و رو کننده (بعضي از مفسرين گفتهاند : مؤتفکه عبارت است از قراء و آباديهاي قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، يعني زير و رو کرد . احتمال هم دادهاند که مراد از مؤتفکة اعم از قراي قوم لوط و تمامي قريههايي باشد که سکنه آنها در تاريخ بشريت دچار عذاب ش...
-
لَا تَقْهَرْ
فرهنگ واژگان قرآن
خوار و تحقير مكن (کلمه قهر به معناي غلبه کردن بر کسي است ، اما نه تنها غلبه کردن ، بلکه غلبه توأم با خوار کردن او ، و لذا قهر هم به معنی غلبه کردن می آید و هم به معنی خوار کردن)
-
مُضْطَرَّ
فرهنگ واژگان قرآن
دچار اضطرار شده - آن کس که مضرات و سختیها براو اثر کرده (ااسم مفعول باب افتعال از ضرر (یکی از معانی باب افتعال مطاوعه یا اثر پذیری است)مراد از اجابت مضطر وقتي که او را بخواند اين است که خدا دعاي دعا کنندگان را مستجاب و حوائجشان را بر ميآورد ، و اگر ق...
-
دَعّاً
فرهنگ واژگان قرآن
پرت کردن و دفع کردني به شدت(ازکلمه "دعّ " به معناي دفع و پرت کردن به شدت است )
-
يُدْحِضُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
تا نابود کنند(از ادحاض به معني هلاک کردن و باطل کردن وغالب شدن)