کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماده کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مَرْحَمَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
ترحم کردن - رحم نمودن (مصدر ميمي از ماده رحمت است )
-
يَتَجَنَّبُهَا
فرهنگ واژگان قرآن
از آن دوري مي کند -از آن اعراض مي کند (ازمعاني باب تفعّل اجتناب کردن فاعل از ماده فعل مي باشد)
-
لَا يُکَلِّفُ
فرهنگ واژگان قرآن
تکليف نمی کند (از ماده کلفت به معني مشقت است چون کارفرما با ملزم کردن بر کار مورد نظر مشقتي را براي کارگر وضع مي کند)
-
مُّقَرَّنِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
به هم بسته شده ها (کلمه مقرنين از ماده تقرين است که به معناي جمع نمودن چيزي است با فرد دوم همان چيز و قرين کردن دو چيز و عبارت "مُّقَرَّنِينَ فِي ﭐلْأَصْفَادِ "یعنی اسیرانی که با زنجیر کنار هم قرار داده شده اند)
-
تُوعَظُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
موعظه می شوید(از ماده وعظ به معناي بازداشتن و منع کردن کسي از کاري همراه با ترسانيدن . و نيز وعظ به معناي تذکر دادن است به انجام عملي خير ، به بياني که دل شنونده را براي پذيرفتن آن تذکر نرم کند)
-
مَوْعِظَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
اندرز - موعظه - نصيحت - پند (از ماده وعظ به معناي بازداشتن و منع کردن کسي از کاري همراه با ترسانيدن . و نيز وعظ به معناي تذکر دادن است به انجام عملي خير ، به بياني که دل شنونده را براي پذيرفتن آن تذکر نرم کند)
-
لَا تُکَلَّفُ
فرهنگ واژگان قرآن
مکلّف نمي شود -تکليفي بر او نيست - مکلّف نمی شوی (از ماده کلفت به معني مشقت است چون کارفرما با ملزم کردن بر کار مورد نظر مشقتي را براي کارگر وضع مي کند.عبارت"لَا تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ "یعنی تو فقط به [وظايف و اعمال] خودت مكلّف مى شوی )
-
يُوعَظُ
فرهنگ واژگان قرآن
موعظه می شود(از ماده وعظ به معناي بازداشتن و منع کردن کسي از کاري همراه با ترسانيدن . و نيز وعظ به معناي تذکر دادن است به انجام عملي خير ، به بياني که دل شنونده را براي پذيرفتن آن تذکر نرم کند)
-
يُوعَظُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
موعظه می شوند(از ماده وعظ به معناي بازداشتن و منع کردن کسي از کاري همراه با ترسانيدن . و نيز وعظ به معناي تذکر دادن است به انجام عملي خير ، به بياني که دل شنونده را براي پذيرفتن آن تذکر نرم کند)
-
يَعِظُکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شما را موعظه مي کند (از ماده وعظ به معناي بازداشتن و منع کردن کسي از کاري همراه با ترسانيدن.و نيز وعظ به معناي تذکر دادن است به انجام عملي خير ، به بياني که دل شنونده را براي پذيرفتن آن تذکر نرم کند)
-
يَعِظُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او را موعظه مي کند (از ماده وعظ به معناي بازداشتن و منع کردن کسي از کاري همراه با ترسانيدن.و نيز وعظ به معناي تذکر دادن است به انجام عملي خير ، به بياني که دل شنونده را براي پذيرفتن آن تذکر نرم کند)
-
مُّقْمَحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
سر بالا برده شده ها ( کلمه مقمحون اسم مفعول از ماده اقماح است و اقماح به معناي سر بلند کردن است . از اين کلمه برميآيد غلهايي که در اهل دوزخ به کار ميرود ، طوري است که بين سينه تا زير چانه آنان را پر ميکند ، به طوري که سرهايشان رو به بالا قرار ميگيرد ...
-
أُمَّةً
فرهنگ واژگان قرآن
گروهي از مردم(که بواسطه دين واحد يا مکان و زمان واحد گرد هم باشند و قصد و هدف مشترکي داشته باشند) - دين (در عبارت "بل قالوا انا وجدنا اباءنا علي امة و انا علي آثارهم مهتدون "کلمه امت به معناي طريقهاي است که مقصود آدمي باشد چون ماده أم ، يؤم به معناي...
-
رَاوَدتُّنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
شما زنان با نرمي و مهرباني درخواست کرديد(در اصل ازکلمه رود به معناي تردد و آمد و شد کردن به آرامي است به خاطر يافتن چيزي ، و کلمه رائد هم که به معناي طالب و جستجوگر علفزار است از همان ماده است اراده از ماده راد ، يرود که به معناي سعي در طلب چيزي است...
-
سَنُرَاوِدُ
فرهنگ واژگان قرآن
به زودي با نرمي و مهرباني درخواست خواهيم کرد(در اصل ازکلمه رود به معناي تردد و آمد و شد کردن به آرامي است به خاطر يافتن چيزي ، و کلمه رائد هم که به معناي طالب و جستجوگر علفزار است از همان ماده است اراده از ماده راد ، يرود که به معناي سعي در طلب چيز...