کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لعل از سنگ دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مُورِيَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
جرقه جهانندگان (موريات جمع اسم فاعل از مصدر ايراء است ، که به معناي برون کردن آتش از سنگ چخماق است )
-
سِجِّيلٍ
فرهنگ واژگان قرآن
کلوخ - سنگ گِل(برخي گفته اند اصلش از سجين به معني آتش است و برخي ديگر گفته اندهمان "سنگ گِل " فارسي بوده که بعدها عربي شده است . بعضي ديگر گفتهاند : اين کلمه از سجل گرفته شده که به معناي کتاب است ، گويا که در آن سنگريزهها چيزي نوشته شده که مستلزم ع...
-
جُبِّ
فرهنگ واژگان قرآن
چاه (جب به معناي چاهي است که سنگ بست نشده باشد يعني اطراف و ديوارهاش را با سنگ نچيده باشند ، و اگر سنگ بست باشد آن را بئر طوي گويند و غيابت گودالي را گويند که اگر چيزي در آن قرار گيرد از دور نمودار نميشود ، و در نتيجه دو کلمه غيابت و جب مجموعا معناي ...
-
أَنصِتُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
ساکت باشيد(از مصدر انصات به معني سکوت براي گوش دادن)
-
إِرَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
بنايي از سنگ نام شهري از قوم عاد (ارم نام شهري براي قوم عاد بوده شهري آباد و بينظير و داراي قصرهاي بلند و ستونهاي کشيده و که آثارشان به کلي از بين رفته است)
-
خُلْدِ
فرهنگ واژگان قرآن
همیشگی دير پا (از کلمه خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که اسم اصليش اثافي است خوالد ميخوانند ،با اين...
-
تَخْلُدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
جاودانه مي شويد(از خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که اسم اصليش اثافي است خوالد ميخوانند ،با اينکه ي...
-
يُهْرَعُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
هجوم می آورند بطوري که يکديگر را هل مي دهند (از اهراع به معناي سوق دادن و به جلو هل دادن به شدت است)
-
تَّقَطَّعَ
فرهنگ واژگان قرآن
از هر سو گسيخته شد-از هر سو بريده شد( در اينجا استفاده از باب تفعيل براي نشان دادن کثرت است)
-
تُقَطَّعَ
فرهنگ واژگان قرآن
که کاملاً بريده شود( در اينجا استفاده از باب تفعيل براي نشان دادن کثرت است)
-
تَقَطَّعُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
قطعه قطعه کردند( در اينجا استفاده از باب تفعيل براي نشان دادن کثرت است)
-
قُتِّلُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيارکشته شدند( در اينجا استفاده از باب تفعيل براي نشان دادن کثرت است)
-
تُدْلُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
براي آب کشيدن دلو مي اندازي(در اينجا کنايه از رشوه دادن است)
-
يُقَتَّلُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که بسیارکشته شوند ( در اينجا استفاده از باب تفعيل براي نشان دادن کثرت است)
-
يُقَتِّلُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
بسیارمی کشند ( در اينجا استفاده از باب تفعيل براي نشان دادن کثرت است)