کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شَّوَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
اطراف بدن از قبيل دست و پا و امثال آن
-
حُلِيِّهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
زيورشان (جمع حلي و آن چيزهايي است که آدمي خود را با آن زينت ميدهد از قبيل طلا ، نقره و امثال آن )
-
هَدْيِ
فرهنگ واژگان قرآن
حيواني که آدمي از شهر خود با خود به طرف مکه ميبرد ، تا قرباني کند ، از قبيل گوسفند و گاو و شتر
-
أَقْنَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
سرمايه قابل ذخيره بخشيد(قنيه به معناي اموال ماندني از قبيل خانه و باغ و حيوان بخشيد)
-
يَأْتِينَ ﭐلْفَاحِشَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
آن زنان مرتکب زنا مي شوند (فاحشه :طبق روايات وارده از ائمه اهل بيت (عليهمالسلام) گناهي ظاهر و فاش از قبيل زنا و يا ناسزا و يا اذيت اهل خانه)
-
يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
که آن زنان مرتکب زنا شوند (فاحشه :طبق روايات وارده از ائمه اهل بيت (عليهمالسلام) گناهي ظاهر و فاش از قبيل زنا و يا ناسزا و يا اذيت اهل خانه)
-
مِّلْءُ
فرهنگ واژگان قرآن
به اندازه ی آکندگی - به اندازه ی پُری (کلمه ملء به معناي پري ظرف است از چيزي که در آن ريخته باشند . در عبارت "ملء الارض ذهبا" کره زمين ظرفي فرض شده که مالامال از طلا باشد ، پس اين جمله از قبيل استعاره تخييليه ، و استعاره به کنايه است )
-
نَّکَثَ
فرهنگ واژگان قرآن
عهد شکست(کلمه نکث به معناي نقض است ، و نقض که مقابلش واژه ابرام است ، به معناي افساد چيزي است که محکم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن و هر چيزي که بعد از تابيده شدن و يا رشته شدن نقض گردد ، آن را انکاث ميگويند ، چه طناب باشد و چه رشته)
-
نَّکَثُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
نقض عهد کردند - خُلف وعده نمودند- شکستند(کلمه نکث به معناي نقض است ، و نقض که مقابلش واژه ابرام است ، به معناي افساد چيزي است که محکم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن و هر چيزي که بعد از تابيده شدن و يا رشته شدن نقض گردد ، آن را انکاث ميگويند ، ...
-
هَشِيمِ
فرهنگ واژگان قرآن
شکسته شده ي چيزهاي سست و بي دوام از قبيل گياهان - خشک و ريزريز (عبارت "إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُواْ کَهَشِيمِ ﭐلْمُحْتَظِرِ "يعني فقط يک صيحه بر آنان فرستاديم ، و همگي مانند چوب خشک رويهم ريختند)
-
فُرُوجِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شرمگاههايشان (کلمه فروج جمع فرج است به معناي عورت زن و مرد است ، که مردم از بردن نام آنها شرم ميکنند و حفظ فروج کنايه از اجتناب از ارتباط نامشروع است ، از قبيل زنا و لواط و يا جمع شدن با حيوانات و امثال آن)
-
يَنکُثُ
فرهنگ واژگان قرآن
نقض عهد می کند - خُلف وعده می کند- می شکند(کلمه نکث به معناي نقض است ، و نقض که مقابلش واژه ابرام است ، به معناي افساد چيزي است که محکم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن و هر چيزي که بعد از تابيده شدن و يا رشته شدن نقض گردد ، آن را انکاث ميگويند ...
-
يَنکُثُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نقض عهد می کنند - خُلف وعده می کنند- می شکنند(کلمه نکث به معناي نقض است ، و نقض که مقابلش واژه ابرام است ، به معناي افساد چيزي است که محکم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن و هر چيزي که بعد از تابيده شدن و يا رشته شدن نقض گردد ، آن را انکاث ميگوي...
-
بِرَّ
فرهنگ واژگان قرآن
نيکي -باز بودن دست و پاي آدمي در کار خير(کلمه بر به معناي باز بودن دست و پاي آدمي در کار خير ميباشد ، دراصل با کلمه "بَرّ" به معناي خشکي يکي است و چون اولين تصوري که از خشکيها و بيابانها به ذهن ميرسد ، وسعت و فراخناي آن است . لذا کلمه "بِرّ " را از آ...
-
نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
پيمان شکني آنان (نقض که مقابل واژه ابرام است ، به معناي افساد چيزي است که محکم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن ، پس نقض چيزي که ابرام شده مانند حل و گشودن چيزي است که گره خورده است ، و کلمه نکث نيز به معناي نقض است ،و هر چيزي که بعد از تابيده شد...