کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فَرَضَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فَرَضَ
فرهنگ واژگان قرآن
معين کرد - تعيين کرد - سهم داد - واجب گردانيد (دراصل جداکردن قطعه اي از چيزي و تأثير گذاشتن در آن قطعه معني مي دهد و در مورد واجب کردن هم چون پاره اي از حکم را به آن موضوع اختصاص مي دهد ،استفاده مي شود در عبارت "فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ﭐلْحَجَّ "منظور ...
-
جستوجو در متن
-
مَّفْرُوضاً
فرهنگ واژگان قرآن
مقرر شده - تعيين شده (کلمه فرض به معناي قطع هر چيز محکم و جدا کردن بعضي از آن ، از بعضي ديگر است و به همين جهت در معناي وجوب استعمال ميشود ، براي اينکه انجام دادنش واجب و امتثال امرش قطعي و معين است و نه مردد در اينجا نيز سهم و نصيبي که فرض شده اداي...
-
فَرَضْتُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
مقرر کرديد - تعيين کرديد (کلمه فرض به معناي قطع هر چيز محکم و جدا کردن بعضي از آن ، از بعضي ديگر است و به همين جهت در معناي وجوب استعمال ميشود ، براي اينکه انجام دادنش واجب و امتثال امرش قطعي و معين است و نه مردد در اينجا نيز سهم و نصيبي که فرض شده ...
-
مِّلْءُ
فرهنگ واژگان قرآن
به اندازه ی آکندگی - به اندازه ی پُری (کلمه ملء به معناي پري ظرف است از چيزي که در آن ريخته باشند . در عبارت "ملء الارض ذهبا" کره زمين ظرفي فرض شده که مالامال از طلا باشد ، پس اين جمله از قبيل استعاره تخييليه ، و استعاره به کنايه است )
-
قَاهِرُ
فرهنگ واژگان قرآن
غالب و تأثير گذار(قهر نوعي از غلبه را گويند ، و آن اين است که چيزي بر چيز ديگري چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثري از آثار خود نمايد ، اثري که يا بالطبع و يا به عنايت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خاموش ميس...
-
قَاهِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
غلبه کنندگان تأثير گذار(قهر نوعي از غلبه را گويند ، و آن اين است که چيزي بر چيز ديگري چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثري از آثار خود نمايد ، اثري که يا بالطبع و يا به عنايت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خام...
-
قَهَّارِ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيارغالب و تأثير گذار(قهر نوعي از غلبه را گويند ، و آن اين است که چيزي بر چيز ديگري چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثري از آثار خود نمايد ، اثري که يا بالطبع و يا به عنايت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خامو...
-
مُصَيْطِرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
غالب - داراي سيطره (اصل کلمه مصيطر از سيطره - با سين - است ، چيزي که هست گاهي سين آن را به صاد قلب ميکنند و سيطره به معناي غلبه و قهر است وقهر نوعي از غلبه را گويند که چيزي بر چيز ديگري چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثري از آثار خود نماي...
-
مُصَيْطِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
غالبان - آنان كه داراي سيطره اند(اصل کلمه مصيطر از سيطره - با سين - است ، چيزي که هست گاهي سين آن را به صاد قلب ميکنند و سيطره به معناي غلبه و قهر است وقهر نوعي از غلبه را گويند که چيزي بر چيز ديگري چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثري از ...
-
مُعَاجِزِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
عاجز کنندگان - ناتوان کنندگان (کلمه معاجز مبالغه در اعجاز است ، و بعضي گفتهاند به معناي مسابقه است ، و عبارت "وَﭐلَّذِينَ سَعَوْاْ فِي ءَايَاتِنَا مُعَاجِزِينَ "به کنايه است گويا آيات خدا را مسافتي فرض کرده ، که افراد نامبرده در آن مسافت ، سعي و دون...
-
لَا تَعْبُدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نمي پرستيد (در عبارت "وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا ﭐللَّهَ " با اينكه"لَا تَعْبُدُونَ" خبري است مراد از آن نهي مؤكد است مثلاً در فارسي هم مي گوييم :"به اين كليد دست نمي زني "و منظورمان اين است كه اين توصيه و نه...
-
مَغَارِبِ
فرهنگ واژگان قرآن
مغربها - محلهای غروب (چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفي با همين فرض مي توان براي كره ي زمين مشرقها و مغربهاي فراوان تصور نمود يا اينكه منظور از کلمه مغارب نقطهه...
-
مَغَارِبَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
مغربش - محلهای غروبش (چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفي با همين فرض مي توان براي كره ي زمين مشرقها و مغربهاي فراوان تصور نمود يا اينكه منظور از کلمه مغارب نقطهه...
-
مَغْرِبَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو مغرب - دو محل غروب (چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفي با همين فرض مي توان براي كره ي زمين مشرقها و مغربهاي فراوان تصور نمود يا اينكه منظور از کلمه مغارب نقطه...