کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلفل در آتش افکندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تُوقِدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
آتش شعله ور می کنید (از ايقاد به معناي افکندن هيزم در آتش است)
-
يُوقِدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
آتش بر آن مىافروزند (از ايقاد به معناي افکندن هيزم در آتش است)
-
مَسْجُورِ
فرهنگ واژگان قرآن
مالامال از آتش برافروخته وشعله ور(از کلمه سجر كه در اصل به معناي افکندن هيزم است در آتشي که زياد باشد ، مانند آتش تنور که با هيزم افروخته شود)
-
يُسْجَرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
افروخته مي شوند (از کلمه سجر که در اصل به معناي افکندن هيزم است در آتشي که زياد باشد ، مانند آتش تنور که با هيزم افروخته شود)
-
تَصْلِيَةُ جَحِيم
فرهنگ واژگان قرآن
داخل کردن در آتش به حدي که نهايت درجه حرارت آتش را لمس کند
-
لَا يَصْلَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
در آن در نيايد - ملازم وداخل آن نمی شود به تمام وکمال(آن قدر داخل آتش نمي شود که نهايت درجه حرارت آتش را لمس کند)
-
سُجِّرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
افروخته شد (در عبارت "إِذَا ﭐلْبِحَارُ سُجِّرَتْ "تسجير و افروختن درياها ، به دو معنا تفسير شده ، يکي افروختن دريايي از آتش و دوم پر شدن درياها از آتش -از کلمه سجر به معناي شعلهور کردن و تيز کردن آتش است و به قولي پر کردن از آتش)
-
يَفْتِنُونَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
تو را به فتنه بيندازند - تو را منحرف سازند (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش همچنين آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شد...
-
يَصْلاَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
در آن درآيد - ملازم وداخل آن مي شود به تمام وکمال(آن قدر داخل آتش مي شود که نهايت درجه حرارت آتش را لمس کند)
-
فَتَنَّاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او را را آزموديم (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش به منظور امتحان ، را فتنه خواندهاند )
-
فَتَنَّا
فرهنگ واژگان قرآن
آزموديم (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نيز استعمال شده ، از آن جمل...
-
فِتْنَتُکَ
فرهنگ واژگان قرآن
آزمايش تو (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نيز استعمال شده ، از آن ج...
-
فِتْنَتَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
عذابتان (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نيز استعمال شده ، از آن جمل...
-
فِتْنَتَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
عذابش(کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نيز استعمال شده ، از آن جمله ق...
-
فُتُوناً
فرهنگ واژگان قرآن
آزمودني نگفتني (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش همچنین آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نيز استعمال شده ، از...