کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرد 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نَسَباً
فرهنگ واژگان قرآن
خويشاوندي (نسب يعني همان رابطهاي که يک فرد از انسان را از جهت ولادت و اشتراک در رحم به فرد ديگر مرتبط ميسازد )
-
قَلْبَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو قلب (عبارت "ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه " کنايه است از اينکه ممکن نيست کسي دو اعتقاد متنافي و دو رأي متناقض داشته باشدو اگر دو اعتقاد متنافي ديديم بايد بدانيم که دو قلب به آن دو معتقد است ، يعني دو فرد مخالف هر يک به يکي از آن دو اعتقاد دارن...
-
فُرَادَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
تك ها (جمع فرد و به معناي هر چيزي است که از يک جهت منفصل و جداي از غير خود باشد ، و در مقابل آن زوج قرار دارد که به معناي چيزي است که از يک جهت با غير خود اختلاط داشته باشد .)
-
فَرْداً
فرهنگ واژگان قرآن
تك ها ( فرد به معناي هر چيزي است که از يک جهت منفصل و جداي از غير خود باشد ، و در مقابل آن زوج قرار دارد که به معناي چيزي است که از يک جهت با غير خود اختلاط داشته باشد .)
-
مُّقَرَّنِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
به هم بسته شده ها (کلمه مقرنين از ماده تقرين است که به معناي جمع نمودن چيزي است با فرد دوم همان چيز و قرين کردن دو چيز و عبارت "مُّقَرَّنِينَ فِي ﭐلْأَصْفَادِ "یعنی اسیرانی که با زنجیر کنار هم قرار داده شده اند)
-
مَّارِدٍ
فرهنگ واژگان قرآن
بي خير- فرد خبيثي که عاري از خير باشد (معناي کسي است که از هر خيري عاري باشد . البته اين کلمه در مورد مطلق عاري نيز استعمال دارد ، چه عاري از خير و چه عاري از غير آن لذا به صافي ،بي مويي، بي برگي و ... هم تعلق مي گيرد )
-
کُلِّ
فرهنگ واژگان قرآن
همه - کل (اصل در معناي اين کلمه احاطه داشتن است مجموع هر چيزي را هم که کُل ميخوانند ، براي اين است که به همه اجزا احاطه دارد ، يک فرد سربار جامعه را هم اگر کـَل بر جامعه تعبير ميکنند ، براي اين است که سنگينيش بر جامعه احاطه دارد)
-
فَضْلَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
پاداش و بخشش زيادش كه بيشتر از استحقاق فرد مورد بخشش قرار گرفته مي باشد(کلمه فضل مانند کلمه فضول به معناي زيادي است ، با اين تفاوت که فضل به طوريکه گفتهاند زيادي در مکارم و کارهاي ستوده است ، و فضول ، به معناي زيادي در نا ستوده است )
-
أَعْجَمِيٌّ
فرهنگ واژگان قرآن
کسي که سخن گفتنش غير عربي و غير بليغ است، چه اينکه اصلا عرب نباشد ، يا آنکه عرب باشد ولي لکنتي در زبانش باشد -کسي که نمي تواند درست صحبت کند (عجم به معناي غير عرب است و عجمي کسي را گويند که به غير عرب منسوب باشد و اعجم کسي را گويند که زبانش لکنت باشد...
-
فَضْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
زيادي و فزوني در كارهاي ستوده - بخششي كه به دليل استحقاق فرد مورد بخشش قرار گرفته ، صورت نمي گيرد بلكه از زيادي كرم شخص بخشنده است (کلمه فضل مانند کلمه فضول به معناي زيادي است ، با اين تفاوت که فضل به طوريکه گفتهاند زيادي در مکارم و کارهاي ستوده است ...
-
کَلَالَةً
فرهنگ واژگان قرآن
کسی که بی اولاد و پدر ومادر است - خواهر يا برادر تني يا نا تني - کل کساني که غير از پدر و مادر و فرزند از شخصي ارث مي برند(کلمه کلاله در اصل ، مصدر و به معناي احاطه است ،مجموع هر چيزي را هم که کُل ميخوانند ، براي اين است که به همه اجزا احاطه دارد ، ي...