کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فارسي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تَّنُّورُ
فرهنگ واژگان قرآن
تنور- محل پختن نان(از کلمات مشترک بين عربي و فارسي واحتمالاً اصلش فارسي است)
-
قُلُوبُکُمَا
فرهنگ واژگان قرآن
قلبهاي شما دونفر(با اينکه دو نفر دو تا قلب دارد ، قلب را به صيغه جمع آورده و اين صرف استعمالي است که نظائرش بسيار است ، در فارسي هم خطاب به دو نفر ميگوييم : مگر دلهايتان چدني است ، و نميگوييم مگر دو دل شما چدني است)
-
جَهَنَّمُ
فرهنگ واژگان قرآن
جهنّم - دوزخ (اسمي است از اسماي آتش آخرت . بعضي گفتهاند اين لفظ از قول عرب که به چاه بسيار عميق جهنام ميگويد اخذ شده . بعضي ديگر گفتهاند که اين کلمه لغتي است فارسي که در زبان عربي شايع شده است . )
-
ظِهْرِيّاً
فرهنگ واژگان قرآن
ازياد رفته (ظِهري منسوب به ظـَهر است ،همچنانکه در فارسي کلمه پشتي منسوب به پشت است چيزي که هست وقتي از کلمه ظـَهر منسوب ميسازند ظاي آن را کسره ميدهند و اين کلمه به معناي هر چيزي است که انسان آن را پشت سر قرار دهد و به آن پشت کند بطوري که بکلي از ياد...
-
تُدْهِنُ
فرهنگ واژگان قرآن
نرمي و ملايمت کني (از مصدر ادهان است که مصدر باب افعال از ماده دهن است ، و دهن به معناي روغن ، و ادهان و مداهنه به معناي روغن مالي ، و به اصطلاح فارسي ماست مالي است ، که کنايه است از نرمي و روي خوش نشان دادن )
-
عِيْرَ
فرهنگ واژگان قرآن
کاروان (کلمه عير دراصل به معني قومي است که با ايشان بار و بنه کاروانيان باشد ، و اين کلمه مانند کاروان در فارسي شامل مردان کارواني و شتران باردار ميشود ، هر چند که در پارهاي از اوقات در يک يک آنها نيز استعمال ميشود )
-
يُدْهِنُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نرمي و ملايمت کنند (از مصدر ادهان است که مصدر باب افعال از ماده دهن است ، و دهن به معناي روغن ، و ادهان و مداهنه به معناي روغن مالي ، و به اصطلاح فارسي ماست مالي است ، که کنايه است از نرمي و روي خوش نشان دادن )
-
سِجِّيلٍ
فرهنگ واژگان قرآن
کلوخ - سنگ گِل(برخي گفته اند اصلش از سجين به معني آتش است و برخي ديگر گفته اندهمان "سنگ گِل " فارسي بوده که بعدها عربي شده است . بعضي ديگر گفتهاند : اين کلمه از سجل گرفته شده که به معناي کتاب است ، گويا که در آن سنگريزهها چيزي نوشته شده که مستلزم ع...
-
لَا تَعْبُدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نمي پرستيد (در عبارت "وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا ﭐللَّهَ " با اينكه"لَا تَعْبُدُونَ" خبري است مراد از آن نهي مؤكد است مثلاً در فارسي هم مي گوييم :"به اين كليد دست نمي زني "و منظورمان اين است كه اين توصيه و نه...
-
إِمَّا
فرهنگ واژگان قرآن
اگر- یا - چون (کلمه إمّا مرکب است از ان شرطيه و ماي زائده ، و اگر اين ما ، زائده نبود جائز نبود که نون تاکيد ثقيله در آخر فعل شرط در عباراتی نظیر"إِمَّا يَبْلُغَنَّ " بیاید ، در آيد ، اثر ماء زائده اين است که چنين کاري را تجويز ميکند. از طرفی ترکیب د...
-
مُحْتَظِرِ
فرهنگ واژگان قرآن
روي هم ريخته - روي هم انباشته (کلمه محتظر به معناي صاحب حظيره است ، يعني چهار ديواري که براي دامداري ساخته ميشود و به زبان فارسي آن را قلعه و يا بهاربند گويند و هشيم محتظر درختهاي خشکيده و مانند آن است ، که صاحب حظيره آن را براي مصرف کردن در قلعه خود...
-
قَيِّمُ
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين کتاب خير دنيا و آخرت پيرو خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون ق...
-
قِيَماً
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين دين خير دنيا و آخرت ملت خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قيا...
-
قَيِّمَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين کتاب خير دنيا و آخرت پيرو خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون ق...
-
قَيُّومُ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار قيام کننده (کلمه قيوم بر وزن فيعول است از ماده قيام است و صفتي است که بر مبالغه دلالت دارد وقيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قيام به معناي ايستادن است ، و عادتا بين ايستادن و مسلط شدن بر کا...