کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غير راغب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غَيْرَ
فرهنگ واژگان قرآن
غير - به جز
-
جستوجو در متن
-
رَاکِعاً
فرهنگ واژگان قرآن
رکوع کننده (رکوع - بنا به گفته راغب - به معناي مطلق انحنا و خم شدن است . )
-
رَاکِعُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
رکوع کنندگان (رکوع - بنا به گفته راغب - به معناي مطلق انحنا و خم شدن است . )
-
رَّاکِعِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
رکوع کنندگان (رکوع - بنا به گفته راغب - به معناي مطلق انحنا و خم شدن است . )
-
رَاغِبٌ ... عَنْ
فرهنگ واژگان قرآن
روي گردان از(کلمه رغبت وقتي با لفظ " عن "متعدي شود ، معناي اعراض و نفرت را ميدهد ، و چون با لفظ " في "متعدي شود ، معناي ميل و شوق را ميدهد )
-
تَبَّتْ
فرهنگ واژگان قرآن
از هر خيري کوتاه باد-بريده باد (تب و تباب به معناي خسران و هلاکت است و راغب آن را به دوام خسران معنا کرده . بعضي هم گفتهاند به معناي خيبت و نوميدي است و بعضي ديگر آن را به معناي تهي دستي از همه خيرها دانستهاند )
-
خَرَّ
فرهنگ واژگان قرآن
به خاک افتاد (از خرور به معني به خاک افتادن کلمه خر - به طوري که راغب گفته - به معناي افتادن و سقوطي است که صداي خرير از آن شنيده شود ، و خرير به معناي صداي آب ، باد ، و امثال آن است که از بالا به پايين ريخته شود . )
-
لَا يَجْرِمَنَّکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شما را نكِشاند (جرمه و يجرمه معنايش اين است که او را وادار به جرم کرد ، و اگر معصيت را هم جريمه ميگويند چون وبال و عقوبت آن ، که يا مال است و يا شکنجه بر آدمي تحميل ميشود . راغب گفته است : اصل در معناي ماده جيم - را - ميم بريدن است)
-
عَيِينَا
فرهنگ واژگان قرآن
خسته شديم (کلمه عي که مصدر عيينا است - به طوري که راغب ميگويد - به معناي ناتواني وکسالتي است که بعد از انجام کاري عارض ميشود . وقتي ميگوييم : أعياني کذاو يا عييت بکذا معناي اولي اين است که فلان کار مرا خسته کرد ، و دومي اين است که مناز فلان کار خسته ...
-
أَدْلَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
دلو (نوعی سطل )را از چاه بیرون کشید (راغب در مفردات گفته : ورود در اصل لغت به معناي آب طلب کردن بوده و بعدها در غير آن هم استعمال شده . و در معناي دلو گفته : دلوت الدلو - که ثلاثي مجرد است - به معناي دلو را به چاه سرازير کردم است ، ولي ادليت الدلو -...
-
ﭐخْسَؤُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
اي سگان گم شويد-اي سگان دور شويد(خسات الکلب فخسئا معنايش اين است که سگ را از روي اهانت چخ کردم ، رفت و در گوشهاي نشست ، و عرب وقتي ميخواهد به سگ بگويد : چخ ، ميگويد : اخسا و بنا به گفته راغب ، در کلام ،استعاره کنايهاي به کار رفته ، و مراد ازاين ک...
-
مُجْرِمُ
فرهنگ واژگان قرآن
گناهكار (کلمه جرم بطوري که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معناي چيدن ميوه از درخت است ، و باب افعال آن يعني أجرم به معناي صاحب جرم شدن است ، ولي به عنوان استعاره در هر کار ناپسند استعمال شده ، پس کلمه جرم - به ضمه و فتحه جيم - به معناي اکتساب و كسب ك...
-
مُجْرِمُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
گناهكاران (کلمه جرم بطوري که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معناي چيدن ميوه از درخت است ، و باب افعال آن يعني أجرم به معناي صاحب جرم شدن است ، ولي به عنوان استعاره در هر کار ناپسند استعمال شده ، پس کلمه جرم - به ضمه و فتحه جيم - به معناي اکتساب و كسب...
-
مُجْرِمِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
گناهكاران (کلمه جرم بطوري که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معناي چيدن ميوه از درخت است ، و باب افعال آن يعني أجرم به معناي صاحب جرم شدن است ، ولي به عنوان استعاره در هر کار ناپسند استعمال شده ، پس کلمه جرم - به ضمه و فتحه جيم - به معناي اکتساب و كسب...