کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
غُلِبُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
شکست خوردند - مغلوب شدند
-
يُغْلَبُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
مغلوب مي شوند - شکست مي خورند
-
هَزَمُوهُم
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را شکست دادند (هزم به معناي دفع کردن دشمن است )
-
سَتُغْلَبُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
به زودي بر شما غلبه مي شود - به زودي شکست خواهيد خورد
-
عَزِيزٍ
فرهنگ واژگان قرآن
آن غالب ومقتدري که هرگز شکست نميپذيرد ، و کسي بر او غالب نميآيد . و يا به معناي کسي است که هر چه ديگران دارند از ناحيه او دارند ، و هر چه او دارد از ناحيه کسي نيست
-
سَيُهْزَمُ
فرهنگ واژگان قرآن
به زودي شکست خواهد خورد(صيغه مجهول ازهزم به معناي دفع کردن دشمن است )
-
غُلِبَتِ
فرهنگ واژگان قرآن
شکست خورد - مغلوب شد (در اصل "غُلِبَتْ" بوده که به دليل رسيدن ساکن به تشديد در عبارت "غُلِبَتِ ﭐلرُّومُ " حرف "ت" کسره گرفته است )
-
نَّکَثَ
فرهنگ واژگان قرآن
عهد شکست(کلمه نکث به معناي نقض است ، و نقض که مقابلش واژه ابرام است ، به معناي افساد چيزي است که محکم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن و هر چيزي که بعد از تابيده شدن و يا رشته شدن نقض گردد ، آن را انکاث ميگويند ، چه طناب باشد و چه رشته)
-
نَعُدُّ
فرهنگ واژگان قرآن
مي شماريم(کلمه عد در عبارت "فلا تعجل عليهم انما نعد لهم عدا "به معناي شمردن است ، و چون شمردن هر چيزي آن را به آخر ميرساند و نابود ميکند ومعنی آن میشود :بنابراين بر [شکست و هلاکت] آنان شتاب مکن، ما [همه اعمال و رفتار حتى لحظات عمرشان را] به دقت شماره...
-
أَنقَضَ
فرهنگ واژگان قرآن
شکست (انقاض ظهر در عبارت "ﭐلَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَکَ "به معناي شکستن پشت کسي است به نحوی که صدای شکستن به گوش برسد، آنطور که از تخت و کرسي و امثال آن وقتي کسي روي آن مينشيند ، و يا چيز سنگيني روي آن ميگذارند صدا برميخيزد ، و کنایه است از سنگینی باری که...
-
عَدّاً
فرهنگ واژگان قرآن
شمارش کردني نگفتني (کلمه عد در عبارت "فلا تعجل عليهم انما نعد لهم عدا "به معناي شمردن است ، و چون شمردن هر چيزي آن را به آخر ميرساند و نابود ميکند ومعنی آن میشود :بنابراين بر [شكست و هلاكت] آنان شتاب مكن، ما [همه اعمال و رفتار حتى لحظات عمرشان را] به...
-
قُضِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
کار(نابوديشان )تمام شد - تکليفشان يکسره شد(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با...
-
قَضَيْتُ
فرهنگ واژگان قرآن
به پايان بردم - تمام کردم(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مش...
-
قَضَيْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
حکم کردي(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و يا دفع کرد...
-
قَضَيْتُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
به پايان رسانيديد(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و ي...