کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شش و پنج زن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نَسْراً
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پنج بت مهم قوم نوح (اين پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر)
-
يَغُوثَ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پنج بت مهم قوم نوح (اين پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر)
-
يَعُوقَ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پنج بت مهم قوم نوح (اين پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر)
-
نَادَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن زن را ندا داد - آن زن را صدا زد (ندا به معناي صدا زدن و خواندن با صداي بلند است )
-
زَوْجَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
به معناي هر دو چيزي است که مقابل هم باشند ، يکي فاعل و مؤثر باشد ، ديگري منفعل و متاثر ، از آنکه فاعل است عملي سر زند ، و بر آنکه منفعل است واقع شود ، مانند زن و شوهر و بعضي گفتهاند : اين کلمه به معناي مطلق هر دو چيز متقابل است ، مانند زن و شوهر ، زم...
-
نُّطْفَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نطفه - مايعي که در بدن مرد و زن توليد مي شود و مبدأ پيدايش فرزند است
-
عِصَمِ
فرهنگ واژگان قرآن
عقد و ازدواجهاي دائمي (عصم جمع عصمت است که به معناي عقد و ازدواج دائمي است ، و بدين جهت آن را عصمت ناميدهاند که زن را حفظ و ناموسش را نگهداري ميکند )
-
عَوَانٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نه پير از کار افتاده نه جوان نارسيده (در زنان و چارپايان ، عبارتست از زن و يا حيوان مادهاي که در سنين متوسط از عمر باشد ، يعني سنين ميانه باکرهگي و پيري .)
-
خُمُرِهِنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
رو سریهایشان (جمع خمار است ، و خمار آن جامهاي است که زن سر خود را با آن ميپيچد ، و زايد آن را به سينهاش آويزان ميکند )
-
يُبَتِّکُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
حتما مي شکافند(عرب جاهليت را رسم بر اين بود که گوش ماده شتري که پنج شکم زائيده باشد بحيره و شتري که به عنوان وفاء به عهد رها ميکردند سائبه را ميشکافتند تا اعلام کنند که اين حيوان آزاد است و در نتيجه خوردن گوشت آن بر همه جايز است . )
-
فُرُشٍ
فرهنگ واژگان قرآن
بسترها (جمع فراش و چون اين كلمه به عنوان كنايه از همسر و زن نيز به كار مي رود برخي مراد ازعبارت " فرش مرفوعه " را زنان ارجمندي دانستهاند که در عقل و جمال و کمال قدر و منزلتي بلند دارند )
-
فُرُوجِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شرمگاههايشان (کلمه فروج جمع فرج است به معناي عورت زن و مرد است ، که مردم از بردن نام آنها شرم ميکنند و حفظ فروج کنايه از اجتناب از ارتباط نامشروع است ، از قبيل زنا و لواط و يا جمع شدن با حيوانات و امثال آن)
-
هَمَّازٍ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار عيب جو و طعنه زن (صيغه مبالغه از ماده همز به معني طعنه زدن بدون جهت و بسيار به ديگران و عيبجويي و خردهگيريهايي که در واقع عيب نيست .اصل در معني اين کلمه "شکستن"است)
-
صِدِّيقَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
زن بسيار راستگو-زني که ميان گفتار و عملش هيچ تناقضي نيست وبر گفته خود ايستادگي مي کند (صدّيق به کسي گويند که در صدق مبالغه کند يعني آنچه را که انجام ميدهد ميگويد ، و آنچه را که ميگويد انجام ميدهد ، و ميان گفتار و کردارش تناقضي نباشد )
-
کُنَّسِ
فرهنگ واژگان قرآن
پنهان شونده ها (جمع کانس ،مصدر کنوس به معناي داخل شدن وحشيهايي از قبيل آهو و طيور به درون لانهشان مي باشد ،الکنس نيز از صفات ستارگان است ، چون هر يک در برج خود کنوس ميکند ، يعني پنهان ميشود ، همانطور که آهوان در کناسه و آشيانه خود پنهان ميشوند ، و اي...