کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرط کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
يُوقَ
فرهنگ واژگان قرآن
بازداشته شده - حفظ شده (جزمش به دلیل شرط شدن برای جمله بعدی است مضارع مجهول از مصدر وقايه است که به معناي حفظ کردن است)
-
يَسْلُکْهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او را مي برد - اورا فرو مي برد - او را وارد کرد(از کلمه سلوک به معناي نفوذ کردن ، و نفوذ دادن است.جزمش به دليل جواب واقع شدن براي شرط قبل از خود مي باشد )
-
يَخْتِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
مهر مي نهد (مهر کردن کنايه است از بستن چيزي به طوري که باز نشود وجزمش به دليل اين است که جواب شرط است براي جمله قبلي)
-
يَرْتَعْ
فرهنگ واژگان قرآن
که گردش کند (کلمه رتع به معناي آزادانه چريدن حيوان يا آزادانه گردش کردن و ميوه خوردن انسان است. جزمش به دليل جواب واقع شدن براي شرط قبل از خود مي باشد)
-
يَلْعَنِ
فرهنگ واژگان قرآن
لعنت کند (کلمه لعن به معناي دور کردن ملعون از رحمت است. جزمش به دليل شرط واقع شدن براي جمله بعدي است و حرکت آخرش به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد است)
-
يَلْعَنُهُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را لعنت می کند (کلمه لعن به معناي دور کردن ملعون از رحمت است. جزمش به دليل شرط واقع شدن براي جمله بعدي است و حرکت آخرش به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد است)
-
يُوبِقْهُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
آنها را نابود می کند (کلمه يوبقهن مضارع باب افعال از مصدر ايباق است ، و ايباق به معناي اهلاک و نابود کردن است ، و ضمير مؤنث در آخر اين کلمه به کلمه "جوار" در دو آیه قبل بر ميگردد. جزمش به دلیل شرط شدن برای قبل از خود می باشد)
-
يُحَادِدِ
فرهنگ واژگان قرآن
دشمني کند - مخالفت کند(از ريشه محادة به معني تجاوز با مخالفت٬منع کردن و خودداري نمودن وشدت غضب است به حدي که عقل و تدبير آدمي را از بين ببرد . جزمش به دليل شرط واقع شدن براي جمله بعدي است و حرکت گرفتن دال به دليل تقارنش با حرف ساکن بعدي يا تشديد دار...
-
يَدْعُ
فرهنگ واژگان قرآن
بخوانَد -طلب کند (جزمش به دليل شرط شدن براي بعد از خود مي باشد.دعاء و نيز کلمه دعوت به معناي معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوي چيزي که آن شخص دعوت شده و اين کلمه معنائي عموميتر از کلمه نداء دارد ، براي اينکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است...
-
نَنسَخْ
فرهنگ واژگان قرآن
ازبین ببریم (جزمش به دلیل شرط واقع شدن برای جمله بعدی است. کلمه نسخ به معناي از بين بردن چيزي است به وسيله چيزي که دنبال آن قرار دارد ، مانند از بين رفتن سايه به وسيله آفتاب ، و از بين رفتن آفتاب به وسيله سايهاي که دنبالش ميآيد ، و از بين رفتن جواني ...
-
يَبْسُطُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
مي گشايند - گسترش مي دهند-وسعت مي دهند (جزمش به دليل شرط شدن براي جمله بعدي است . "يَبْسُطُواْ إِلَيْکُمْ أَيْدِيَهُمْ "يعني : دستهايشان را (به اسارت ، آزار و کشتن) بر ضد شما مي گشايند . بسط يد در يک شخص توانگر به معناي بذل و بخشش مال و احسان به مستح...