کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شد و آمد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
طَابَ
فرهنگ واژگان قرآن
خوش آمد - خوشایند بود - به نظر پاک و پاکیزه و طيّب آمد
-
تَقَلُّبِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آمد و رفتشان
-
مَرَّتْ
فرهنگ واژگان قرآن
با آن آمد و شد و نشست و برخاست ميکرد
-
مَوْراً
فرهنگ واژگان قرآن
به شکل پیچ وتاب خوردن و محو شدن دود - به شکل جریان سریع (کلمه مور - به به معناي تردد و آمد و رفت چيزي چون دود است ، همچنان که دود در فضا ميپيچد و آمد و شد ميکند تا از بين برود و به قولی به معناي جريان سريع است )
-
مَوْجُ
فرهنگ واژگان قرآن
موج ( در اصل به معنی تردد در آمد و شد یا به عبارت دیگر رفت و برگشت متناوب می باشد )
-
خَيْلِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
سواره هایت (در عبارت "وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِکَ وَرَجِلِکَ "ياوران شيطان ،گروهى که چابکتر و کار آمد ترند را به لشکر سواره شیطان تشبيه کرده و آنها که ضعیف تر و کم اثرترند، به لشکر پیاده )
-
لُّجِّيٍّ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار عميق - متلاطم (کلمه بحر لجي به معناي درياي پر موجي است که امواجش همواره در آمد و شد است و لجي منسوب به لجه دريا است که همان تردد امواج آن است)
-
تُرَاوِدُ
فرهنگ واژگان قرآن
درخواست کامجويي مي کند-خلاف اراده طرف مقابل را اراده مي کند(در اصل از کلمه رود به معناي تردد و آمد و شد کردن به آرامي است )
-
سِيحُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
آمد وشد کنيد - گردش کنيد (ازسياحت به معناي راه افتادن و در زمين گشتن است ، و به همين جهت به آبي که دائما روان است ميگويند سائح . )
-
يَطُوفُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
رفت و آمد مىكنند - طواف مي کنند (معناي طواف کردن ، دور چيزي گردش کردن است ، که از يک نقطه نسبت به آن چيز شروع شود و به همان نقطه برگردد)
-
مُّذَبْذَبِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
متحیروسرگردانان (مذبذب بودن هر چيزي به معناي آمد و شد کردن آن بين دو طرف است بدون اينکه آن چيز تعلق و وابستگي به يکي از آن دو طرف داشته باشد . و اين خود صفت منافقين است که بين مؤمنين و کفار آمد و شد دارند ، نه به کفار بستگي و تعلق دارند و نه به مؤمني...
-
فَرْثٍ
فرهنگ واژگان قرآن
کثافاتي که در رودهها ست و در روده بزرگ جمع ميشود ، ولي وقتي به خارج آمد آن را سرگين گويند (بنا به روايتي مقصود از فرث ، آن چيزي است که در شکمبه است)
-
رَاغَ
فرهنگ واژگان قرآن
ميل کرد - توجه کرد - سراغِ آنها آمد-به صورت محرمانه آمد (بعضي گفتهاند : ميل کردن به يکسو به منظور خدعه است .در عبارت "فَرَاغَ إِلَىٰ أَهْلِهِ فَجَاءَ "يعني :سپس محرمانه نزد اهل خود رفت از مصدر روغ به معناي اين است که انسان طوري از حضور حاضران برود که...
-
مَرْحَباً
فرهنگ واژگان قرآن
خوش آمد و گشایش (و کلمه مرحبا تحيتي است که به شخص وارد شونده، ميدهند ، و در حقيقت رحب (وسعت )خانه را تقديم آن شخص ميکنند ، پس اين که پيشوايان و متبوعين ضلالت در باره تابعين خود ميگويند لا مرحبا بهم . معنايش اين است که : وسعت و گشايشي براي آنان مباد ....
-
رَجِلِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
پياده ات (کلمه رَجل - به فتح راء و کسر جيم - به معناي راجل پياده است همچنانکه حذر و حاذر و کمل و کامل به يک معنا است ، و رجل مقابل راکب به معني سواره است ، و در عبارت "وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِکَ وَرَجِلِکَ "اين است مقصود لشکرپياده نظام است.ازي...