کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
أَبْيَضُ
فرهنگ واژگان قرآن
سفيد
-
بَيْضَاءُ
فرهنگ واژگان قرآن
سفيد
-
ﭐبْيَضَّتْ
فرهنگ واژگان قرآن
سفيد شد
-
تَبْيَضُّ
فرهنگ واژگان قرآن
سفيد مي شود
-
تَّرَائِبِ
فرهنگ واژگان قرآن
استخوانهاي سينه(جمع تريبه به معني استخوان سفيد)
-
ﭐشْتَعَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
شعله ور شد -درخشيد(ﭐشْتَعَلَ ﭐلرَّأْسُ شَيْباً :موهاي سفيد را به شعله تشبيه کرده است)
-
خَرْدَلٍ
فرهنگ واژگان قرآن
دانه هاي نوعي گياه است که به رنگهاي زرد ،سياه و سفيد يافت مي شود .قطرآنها حدوداً يک ميليمتر است . از دانه ي خردل به عنوان ادويه استفاده مي کنند و داراي خواص بسياري است .
-
حُور
فرهنگ واژگان قرآن
سفيدان (جمع حوراء است و "حور عين " به معناي زناني است که سفيدي چشمانشان بسيار سفيد ، و سياهي آن نيز بسيار سياه باشد ، و يا به معناي زناني است که داراي چشماني درشت چون چشم آهو باشند . )
-
عِينٌ
فرهنگ واژگان قرآن
درشت چشمان (جمع عيناء و "حور عين " به معناي زناني است که سفيدي چشمانشان بسيار سفيد ، و سياهي آن نيز بسيار سياه باشد که خود مستلزم درشتي چشم مي باشد و يا به معناي زناني است که داراي چشماني درشت چون چشم آهو باشند )
-
کَافُوراً
فرهنگ واژگان قرآن
کافور(کافور مادهای مومی، سفید و یا شفاف و جامد با فرمول C۱۰H۱۶O که دارای بوی بسیار قوی میباشد.کافور صمغ درختی بنام camphor laurel میباشد. این درخت همیشه سبز در آسیا و به خصوص در جزیره برنئو و فرمز وجود دارد. درخت کافور تا 25تا 30 متر رشد میکند و ...
-
حَوَارِيُّونَ
فرهنگ واژگان قرآن
جمع حواري و حواري کسي است که از ميان همه مردم به آدمي اختصاص داشته باشد ، ميگويند : اصل آن حور است که به معناي سفيدي خيلي زياد است و مانند اين است که حواري فلان شخص مانند اسب پيشاني سفيد داراي نشان است و مردم او را به عنوان دوست و ياور وي ميشناسند و...
-
حَوَارِيِّينَ
فرهنگ واژگان قرآن
ياران خاص و خالص (جمع حواري و حواري کسي است که از ميان همه مردم به آدمي اختصاص داشته باشد ، ميگويند : اصل آن حور است که به معناي سفيدي خيلي زياد است و مانند اين است که حواري فلان شخص مانند اسب پيشاني سفيد داراي نشان است و مردم او را به عنوان دوست و ...
-
فَجْرِ
فرهنگ واژگان قرآن
سپيده دم (در اصل به معني باز كردن وشكافتن است اگر صبح را فجر ميگويند . براي اين است که روشني پرده ظلمت را پاره کرده به همه جا منتشر ميشود .کلمه فجر دو مصداق دارد يکي فجر اول که آن را کاذب ميگويند چون دوام ندارد ، بعد از اندکي از بين ميرود ، و شکلش شک...