کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سر کسی را بردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قَيَّضْنَا لَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
برايشان مقدر مي کنيم -نزدشان مي بريم (از مصدر تقييض است که هم به معناي تقدير است ، و هم چيزي را نزد چيزي بردن )
-
نُقَيِّضْ لَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
بر او مي گماريم - نزدش مي بريم (کلمه نقيض از مصدر تقييض است که هم به معناي تقدير است ، و هم چيزي را نزد چيزي بردن . مثلاً قيضه له يعني فلاني را نزد فلان کس آورد)
-
مُسْلِماً
فرهنگ واژگان قرآن
تسلیم کننده (مسلم کسی است که امرش را تسليم خدا کرده(کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطيع اوست)
-
مُسْلِمَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
زنان مسلمان(مسلم کسی است که امرش را تسليم خدا کرده(کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطيع اوست)
-
مُّسْلِمَةً
فرهنگ واژگان قرآن
تسلیم کننده (مسلم کسی است که امرش را تسليم خدا کرده(کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطيع اوست)
-
بَرِيءٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بيزار- جدا از چیزی (درجمله "يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً "یعنی گناهی را به کسی که نسبتی با آن نداشته نسبت بدهد)
-
مُرْجِفُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان كه خبرهاى دروغ و دلهره آور پخش مىكنند (کلمه مرجفون جمع اسم فاعل از ارجاف است ، و ارجاف به معناي اشاعه باطل ، و در سايه آن استفادههاي نامشروع بردن است ، و يا حداقل مردم را دچار اضطراب کردن است)
-
لَعِبٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بازي نظامداري که دو طرف بازي به نظام و قانون آن آشنايي دارند ، مانند فوتبال و نظاير آن که بازی کنندگان به منظور رسيدن به غرضي خيالي که همان بردن می باشد،آن را انجام ميدهند(کلمه لعب به معناي فعلي است که منظم انجام بشود ولي غايت و هدفي جز خيال در آن نب...
-
يَلْعَبْ
فرهنگ واژگان قرآن
که بازي کند (از لعب به معني بازي نظامداري که دو طرف بازي به نظام و قانون آن آشنايي دارند ، مانند فوتبال و نظاير آن که بازي کنندگان به منظور رسيدن به غرضي خيالي که همان بردن مي باشد،آن را انجام ميدهند)
-
يَلْعَبُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که بازي کنند (لعب : بازي نظامداري که دو طرف بازي به نظام و قانون آن آشنايي دارند ، مانند فوتبال و نظاير آن که بازي کنندگان به منظور رسيدن به غرضي خيالي که همان بردن مي باشد،آن را انجام ميدهند)
-
يَلْعَبُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
بازي مي کنند (لعب يعني بازي نظامداري که دو طرف بازي به نظام و قانون آن آشنايي دارند ، مانند فوتبال و نظاير آن که بازي کنندگان به منظور رسيدن به غرضي خيالي که همان بردن مي باشد،آن را انجام ميدهند)
-
نَاصِحٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نصيحت کننده - خير خواه (کلمه نصح به معناي به کار بردن نهايت درجه قدرت خود در عمل و يا سخني است که در آن عمل و يا سخن مصلحتي براي صاحبش باشد و به عبارتي به معني خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معناي عسل خالص است .ناصح به معني خياط نيز مي باشد ...
-
نَاصِحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
خيرخواهان - نصيحت کنندگان (کلمه نصح به معناي به کار بردن نهايت درجه قدرت خود در عمل و يا سخني است که در آن عمل و يا سخن مصلحتي براي صاحبش باشد و به عبارتي به معني خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معناي عسل خالص است .ناصح به معني خياط نيز مي با...
-
نَّاصِحِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
خيرخواهان - نصيحت کنندگان (کلمه نصح به معناي به کار بردن نهايت درجه قدرت خود در عمل و يا سخني است که در آن عمل و يا سخن مصلحتي براي صاحبش باشد و به عبارتي به معني خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معناي عسل خالص است .ناصح به معني خياط نيز مي با...
-
نَصَحْتُ
فرهنگ واژگان قرآن
خيرخواهي کردم - نصيحت کردم (از کلمه نصح به معناي به کار بردن نهايت درجه قدرت خود در عمل و يا سخني است که در آن عمل و يا سخن مصلحتي براي صاحبش باشد و به عبارتي به معني خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معناي عسل خالص است .ناصح به معني خياط نيز م...