کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سر و پا گم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عَصِيبٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سخت و دشوار (کلمه عصيب بر وزن فعيل به معناي مفعول از ماده عصب است که به معناي شدت است و يوم عصيب آن روزي است که به وسيله هجوم بلا آنقدر شديد شده باشد که عقدههايش بازشدني نيست و شدايدش آن چنان سر در يکديگر کردهاند که مانند کلاف سر در گم از يکديگر جدا ...
-
ﭐخْسَؤُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
اي سگان گم شويد-اي سگان دور شويد(خسات الکلب فخسئا معنايش اين است که سگ را از روي اهانت چخ کردم ، رفت و در گوشهاي نشست ، و عرب وقتي ميخواهد به سگ بگويد : چخ ، ميگويد : اخسا و بنا به گفته راغب ، در کلام ،استعاره کنايهاي به کار رفته ، و مراد ازاين ک...
-
مُّقْمَحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
سر بالا برده شده ها ( کلمه مقمحون اسم مفعول از ماده اقماح است و اقماح به معناي سر بلند کردن است . از اين کلمه برميآيد غلهايي که در اهل دوزخ به کار ميرود ، طوري است که بين سينه تا زير چانه آنان را پر ميکند ، به طوري که سرهايشان رو به بالا قرار ميگيرد ...
-
لَغْوٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بيهوده - هر عمل و گفتاري است که مورد اعتنا نباشد ، و هيچ فايدهاي که غرض عقلا بر آن تعلق گيرد نداشته باشد ( و به طوري که گفتهاند : شامل تمامي گناهان ميشود . و مراد از مرور به لغو گذر کردن به اهل لغو است در حالي که سر گرم لغو باشند . )
-
أَثْخَنتُمُوهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار آنها را کشتيد- برآنها غلبه کرديد - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معناي بسيار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . د...
-
فَلَقِ
فرهنگ واژگان قرآن
سپيده دم (کلمه فلق - به فتحه اول و سکون دوم - به معناي شکافتن و جدا کردن است ، و اين کلمه در صورتي که با دو فتحه باشد صفت مشبههاي به معناي مفعول خواهد بود ، يعني شكافته شده . غالبا اين کلمه بر هنگام صبح اطلاق ميشود ، و فلق يعني آن لحظهاي که نور گريبا...
-
يُثْخِنَ
فرهنگ واژگان قرآن
تا آرامش و قرار گيرد - تا استحکام يابد (از کلمه ثِخَن به معني غلظت و بي رحمي است و اثخان کسي به معني بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او .در عبارت "مَا کَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَکُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي ﭐلْأَرْضِ " منظو...
-
لَوَّوْاْ
فرهنگ واژگان قرآن
پیچ و تاب دادند (با غرور ونخوت وبه طرزی غیر طبیعی ) - برگرداندند- پیچیدند(کلمه لي به فتح لام و تشديد يا (ل ی ی )که مصدر فعل مضارع يلوون است در اصل به معناي تابيدن طناب می باشد و وقتي در مورد سر و يا زبان استعمال شود ، معناي غير طبيعي کردن سر و زبان ر...
-
لَيّاً
فرهنگ واژگان قرآن
پيچ و خم دادن (کلمه لي به فتح لام و تشديد يا (ل ی ی )که مصدر فعل مضارع يلوون است در اصل به معناي تابيدن طناب می باشد و وقتي در مورد سر و يا زبان استعمال شود ، معناي غير طبيعي کردن سر و زبان را ميدهد و در قرآن کريم در باره ليّ سر آمده : لووا رؤسهم و د...
-
تَلْوُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که بپیچانید - که تحریف کنید (کلمه لي به فتح لام و تشديد يا (ل ی ی )که مصدر فعل مضارع يلوون است در اصل به معناي تابيدن طناب می باشد و وقتي در مورد سر و يا زبان استعمال شود ، معناي غير طبيعي کردن سر و زبان را ميدهد و در قرآن کريم در باره ليّ سر آمده : ...
-
يَلْوُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
می پیچانند - تحریف می کنند (کلمه لي به فتح لام و تشديد يا (ل ی ی )که مصدر فعل مضارع يلوون است در اصل به معناي تابيدن طناب می باشد و وقتي در مورد سر و يا زبان استعمال شود ، معناي غير طبيعي کردن سر و زبان را ميدهد و در قرآن کريم در باره ليّ سر آمده : ل...
-
قَائِمٌ
فرهنگ واژگان قرآن
ايستاده -برپا -پا بر جا- ثابت قدم-قیام کننده (کلمه قيام بر وزن فيعال می باشدو قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قيام به معناي ايستادن است ، و عادتا بين ايستادن و مسلط شدن بر کار ملازمه هست ودر فارس...
-
قَوَّامِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
بسیار قیام کنندگان - بسیاربر پا دارندگان(کلمه قيام بر وزن فيعال می باشدو قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قيام به معناي ايستادن است ، و عادتا بين ايستادن و مسلط شدن بر کار ملازمه هست ودر فارسی هم ...
-
قَارُونُ
فرهنگ واژگان قرآن
نام فردي از قوم موسي علي نبينا و عليه السلام که پسر عمو يا پسر خاله حضرت نيز بوده است و پس از اينکه به ثروتي مي رسد که حمل کليدهاي گنجهايش گروهي تنومند را خسته مي کرده سر به طغيان بر مي دارد و حتي با اجير کردن زني فاحشه قصد تهمت زدن به حضرت موسي را د...
-
يَتَسَلَّلُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
آهسته و مخفیانه خود را بیرون می کشند (کلمه تسلل به معناي اين است که کسي خود را از زير بار و تکليفي به طور آرام بيرون بکشد ، که ديگران نفهمند ،یا که کسي خود را از ميان جمعيتي کم کم وآرام آرام بيرون کشد به نحوي که نخواهد کسي متوجه شود و اين کلمه از سل...