کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سر و سراغ گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صِلِيّاً
فرهنگ واژگان قرآن
واردشدن - در مسیر قرار گرفتن (اصل کلمه صلو به معناي پيروي است ، و صالي جحيم به معناي دنبالهرو جهنم است ، به طوري که هر جا راه جهنم را سراغ داشته باشد به آنجا برود و عمل دوزخيان را مرتکب شود)
-
نَأْتِي
فرهنگ واژگان قرآن
مي آييم (عبارت "أَنَّا نَأْتِي ﭐلْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا " يعني ما به سراغ زمين مي آييم واز اطراف [و جوانب] آن [که ملتها،اقوام، تمدنها و دانشمندانش هستند] مىکاهيم؟)
-
ﭐصْلَوْهَا
فرهنگ واژگان قرآن
در آن داخل شوید - در مسیرش قرار گیرید(اصل کلمه صلو به معناي پيروي است ، و صالي جحيم به معناي دنبالهرو جهنم است ، به طوري که هر جا راه جهنم را سراغ داشته باشد به آنجا برود و عمل دوزخيان را مرتکب شود)
-
صَالِ
فرهنگ واژگان قرآن
دنباله رو - پيرو (کلمه صالي از ماده صلو اشتقاق يافته که به معناي پيروي است ، و صالي جحيم به معناي دنبالهرو جهنم است ، به طوري که هر جا راه جهنم را سراغ داشته باشد به آنجا برود و عمل دوزخيان را مرتکب شود)
-
صَالُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
دنباله روي کردند- در پي ... رفتند (کلمه صالي از ماده صلو اشتقاق يافته که به معناي پيروي است ، و صالي جحيم به معناي دنبالهرو جهنم است ، به طوري که هر جا راه جهنم را سراغ داشته باشد به آنجا برود و عمل دوزخيان را مرتکب شود. )
-
صَلُّوهُ
فرهنگ واژگان قرآن
اورا داخل کنید - اورا در مسیر جهنم قرار دهید(اصل کلمه صلو به معناي پيروي است ، و صالي جحيم به معناي دنبالهرو جهنم است ، به طوري که هر جا راه جهنم را سراغ داشته باشد به آنجا برود و عمل دوزخيان را مرتکب شود)
-
تَّنَاوُشُ
فرهنگ واژگان قرآن
تناول و گرفتن
-
بَيْعٌ
فرهنگ واژگان قرآن
دادن کالا و گرفتن بهاي آن است
-
قَبْضاً
فرهنگ واژگان قرآن
گرفتن چيزي و کشيدن آن به طرف خويش
-
تَخْطَفُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او را بربايند(خطف : قاپيدن و گرفتن چيزي به سرعت)
-
نَاصِيَتِهَا
فرهنگ واژگان قرآن
موی جلوی پیشانی آن (درعبارت "مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا" گرفتن ناصيه موي جلوي سر کنايه است از کمال تسلط و نهايت قدرت بر آن )
-
قَصَصاً
فرهنگ واژگان قرآن
به صورت دنبال جاي پا را گرفتن و رفتن (عبارت "فَـﭑرْتَدَّا عَلَىٰ ءَاثَارِهِمَا قَصَصاً "يعني با پي گرفتن جاي پاي خود از همان راهي که آمده بودن برگشتند)
-
نَبَذَ
فرهنگ واژگان قرآن
دور انداخت -پشت سر انداخت (نبذ طرح و دور انداختن چيزي است ، و اين کلمه مثلي است که در مورد ترک و بي اعتنائي استعمال ميشود ، همچنانکه در مقابل آن يعني در مورد اعتناي به امري و گرفتن و ملازمت آن جمله نصب العين را به عنوان مثال استعمال ميکنند)
-
نَبَذُوهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را دور انداختند -آن را پشت سر انداختند (نبذ طرح و دور انداختن چيزي است ، و اين کلمه مثلي است که در مورد ترک و بي اعتنائي استعمال ميشود ، همچنانکه در مقابل آن يعني در مورد اعتناي به امري و گرفتن و ملازمت آن جمله نصب العين را به عنوان مثال استعمال م...
-
نَّبَذَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را دور انداخت - آن را پشت سر انداخت (نبذ طرح و دور انداختن چيزي است ، و اين کلمه مثلي است که در مورد ترک و بي اعتنائي استعمال ميشود ، همچنانکه در مقابل آن يعني در مورد اعتناي به امري و گرفتن و ملازمت آن جمله نصب العين را به عنوان مثال استعمال ميکن...