کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سر در صحرا نهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بَدْوِ
فرهنگ واژگان قرآن
باديه - صحرا (در اصل به معني ظهور است و چون در صحرا مانع براي ديد کم است به آن نيز اطلاق مي گردد)
-
ﭐقْذِفِيهِ
فرهنگ واژگان قرآن
بگذار در آن (کلمه قذف به معناي نهادن و يا انداختن است در عبارت " أَنِ ﭐقْذِفِيهِ فِي ﭐلتَّابُوتِ فَـﭑقْذِفِيهِ فِي ﭐلْيَمِّ "قذف اول به معناي نهادن ، و قذف دوم به معناي انداختن است ، و معنا اين است که او را در صندوق بگذار و به دريا بينداز شايد هم از...
-
وُضِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
قرار داده شد ("وضع"يعني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار برده و در عبارت "وَﭐلْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ" از خلقت زمين تعبير به وضع كرده است چون...
-
وَضَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
قرار داد - نهاد ("وضع"يعني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار برده و در عبارت "وَﭐلْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ" از خلقت زمين تعبير به وضع كرده است ...
-
وَضَعَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن را قرار داد ("وضع"يعني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار برده و در عبارت "وَﭐلْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ" از خلقت زمين تعبير به وضع كرده است چ...
-
وَطْئَاً
فرهنگ واژگان قرآن
قدم نهادن (و عبارت "إِنَّ نَاشِئَةَ ﭐللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئَاً " (:حادثه شب شديدترين قدم نهادن است) و حادثه شب كنايه از نماز شب استو اشاره دارد به اينکه اين عمل از هر عمل ديگر در صفاي نفس ، انسان را ثابتقدمتر ميسازد ، و بهتر از هر چيز نفس آدمي ...
-
تَکْنِزُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
زراندوزي مي کنيد - گنج جمع مي کنيد(از کلمه کنز به معناي روي هم نهادن مال و نگهداري آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلي است که در آن خرما ذخيره ميشود ، و ناقة کناز آن شتري است که گوشت بدنش روي هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر ...
-
يَکْنِزُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
زراندوزي مي کنند - گنج جمع مي کنند(از کلمه کنز به معناي روي هم نهادن مال و نگهداري آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلي است که در آن خرما ذخيره ميشود ، و ناقة کناز آن شتري است که گوشت بدنش روي هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر ...
-
يَغْضُضْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
چشم فرو بندند - نظر کوتاه کنند (کلمه غض به معناي روي هم نهادن پلکهاي چشم است و اگر در مورد صوت به کار رود به معني آهسته کردن صداست در عبارتهاي "قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ "و"يَغْضُضْنَ" منظور اين است که اگر بي اختيار و يا از ر...
-
يَغُضُّواْ
فرهنگ واژگان قرآن
چشم فرو بندند - نظر کوتاه کنند (کلمه غض به معناي روي هم نهادن پلکهاي چشم است و اگر در مورد صوت به کار رود به معني آهسته کردن صداست در عبارتهاي "قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ "و"يَغْضُضْنَ" منظور اين است که اگر بي اختيار و يا از ر...
-
مُّسَوَّمَةً
فرهنگ واژگان قرآن
نشاندار- چهار پايي كه آزادانه در مراتع مي چرد ونيازي به اينكه براي علوفه بريزند، ندارد(کلمه مسومه که از ماده(س،و،م) گرفته شده ، به معناي چريدن حيوان است ، گفته ميشود : سامت الأبل يعني شتر براه افتاده تا برود و در صحرا بچرد ، و اين گونه حيوانات را که ...
-
وَضَعْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
پايين نهاديم - فرو نهاديم ("وضع"يعني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار برده و در عبارت "وَﭐلْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ" از خلقت زمين تعبير به وضع...
-
يَضَعُ
فرهنگ واژگان قرآن
زمين مي گذارد (از"وضع" به معني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار برده و در عبارت "وَﭐلْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ" از خلقت زمين تعبير به وضع كرده ...
-
يَغُضُّونَ
فرهنگ واژگان قرآن
پايين مىآورند- آهسته می کنند (کلمه غض به معناي روي هم نهادن پلکهاي چشم است و اگر در مورد صوت به کار رود به معني آهسته کردن صداست مانند عبارت " إِنَّ ﭐلَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ ﭐللَّهِ أُوْلَـٰئِکَ ﭐلَّذِينَ ﭐمْتَحَنَ ﭐللَّهُ قُل...
-
کَنزٌ
فرهنگ واژگان قرآن
گنج(کلمه کنز به معناي روي هم نهادن مال و نگهداري از آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلي است که در آن خرما ذخيره ميشود ، و ناقة کناز آن شتري است که گوشت بدنش روي هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر چاق باشد ، و يکنزون در جمله و ا...