کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساخته شده از علف وگیاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صَعِيداً
فرهنگ واژگان قرآن
زمين هموار و بي علف - رويه و پوست زمين - آنچه از ظاهر زمين به چشم ميخورد
-
زَقُّومٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نام درختي است در جهنم ميوه هايش همچون سرهاي شياطين است و جهنميان مجبورند که از آن بخورند (زقوم نام درختي است که برگهايي کوچک و تلخ و بدبو دارد و چون برگ آن را بکنند در محل کنده شده شيري بيرون ميآيد که به هر جا از بدن آدمي برسد آنجا ورم ميکند و اين در...
-
أَضْغَاثُ
فرهنگ واژگان قرآن
جمع ضغث که معناي يک دسته ريحان و يا علف و يا شاخه درخت است ودر عبارت"أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ " خوابهاي پريشان را که حقايقش روشن نيست به دستههايي از چوب و يا ريحان تشبيه کرده چون خواب پادشاه مصر به نظر ايشان يک دسته خاطرات غير مربوط به هم بوده . واين که ...
-
مُّسَوَّمَةً
فرهنگ واژگان قرآن
نشاندار- چهار پايي كه آزادانه در مراتع مي چرد ونيازي به اينكه براي علوفه بريزند، ندارد(کلمه مسومه که از ماده(س،و،م) گرفته شده ، به معناي چريدن حيوان است ، گفته ميشود : سامت الأبل يعني شتر براه افتاده تا برود و در صحرا بچرد ، و اين گونه حيوانات را که ...
-
حَصِيدٌ
فرهنگ واژگان قرآن
دروکردني - درو شده - بريده شده (از "حصد"به معناي بريدن و درو کردن زراعت. زراعت درو شده را نیز حصيد ميگويند)
-
لَا يُنقِذُونِ
فرهنگ واژگان قرآن
نجاتم نمي دهند (از تركيب "لَا يُنقِذُواْ + نِي"درست شده كه "ي" نيز براي سهولت حذف شده است از طرفي چون جواب شرط شده جزم گرفته است)
-
مُفَصَّلاًَ
فرهنگ واژگان قرآن
به صورت روشن و واضح - جزء به جزء شده - فصل به فصل شده - به تفصیل بیان شده(تفصيل به معناي روشن ساختن معاني و رفع اشتباه از آن است ، به نحوي که اگر خلط و تداخلي در آن معاني شده و در نتيجه مراد و مقصود مبهم شده باشد آن خلط و تداخل را از بين ببرد )
-
مُسَمًّى
فرهنگ واژگان قرآن
مشخص و قطعی شده - نام گذاری شده - نشان دار شده (از "اسم " گرفته شده و"اسم"بر لفظ دلالت کننده بر چیزی یا اوصاف آن چیز که نشانه ای برای آن شده اند،می گویند .اصل اين کلمه از ماده " سمه " اشتقاق يافته ، و سمه به معناي داغ و علامتي است که بر گوسفندان مي...
-
مَرْفُوعِ
فرهنگ واژگان قرآن
بلند شده - رفعت و بلندي داده شده (چه از لحاظ مقامي و چه ازجهت مكاني)
-
مَّرْفُوعَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بلند شده - رفعت و بلندي داده شده(چه از لحاظ مقامي و چه ازجهت مكاني)
-
مُّنقَعِرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
از ریشه کنده شده
-
فُصِّلَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
جزء جزء شده - مفصلاً بيان شده -در نهايت روشني بيان شد(و مراد از تفصيل آيات قرآن در عباراتي نظير "کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ "اين است که اجزاي آن از يکديگر به حدّي جدا و متمايز شده ، و مفصّل بيان شده تا شنونده ي آگاه به اسلوب کلام بتواند معاني آن ر...
-
مُدْهَامَّتَانِ
فرهنگ واژگان قرآن
آن دو سبزی که از شدت انبوهی رنگشان متمایل به سیاه شده است (از مصدر ادهيمام (باب افعيلال) است ، از ثلاثي مجرد دهمة گرفته شده ، و دهمة به معناي سبز پر رنگ است ، به طوري که از شدت سبزي رنگش متمايل به سياهي شده باشد در عبارت "مُدْهَامَّتَانِ " در وصف دو...
-
مُحَصَّنَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
منع شده (در اصل از احصان (به معني مانع شدن)- محكم شده -(درعبارت"قُرًى مُّحَصَّنَةٍ " منطقه اي كه با قلعه اي محكم احاطه شده وحفاظت مي شود)
-
مُّفَصَّلَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
به صورت روشن و واضحها - جزء به جزء شده ها - فصل به فصل شده ها- به تفصیل بیان شده ها(تفصيل به معناي روشن ساختن معاني و رفع اشتباه از آن است ، به نحوي که اگر خلط و تداخلي در آن معاني شده و در نتيجه مراد و مقصود مبهم شده باشد آن خلط و تداخل را از بين ب...