کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمان سیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سَّيْرَ
فرهنگ واژگان قرآن
سير - حرکت (در عبارت "وَقَدَّرْنَا فِيهَا ﭐلسَّيْرَ " يعني سير در آن قراء را به نسبتي متناسب قرار داديم ، نه مختلف ، به طوري که نسبت مسافت بين اولي و دومي ، برابر بود با نسبت مسافتي که بين دومي و سومي بود)
-
جستوجو در متن
-
دَائِبَيْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
دو سیر کننده دائمی (اسم فاعل ازکلمه دأب به معناي ادامه سير است )
-
لَمْ يَسِيرُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
سير نكرده و نمي كنند - گردش نكرده و نمي كنند
-
فُومِهَا
فرهنگ واژگان قرآن
سير آن - گندم آن
-
سُيِّرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
سير داده شد - به راه انداخته شد
-
سِيرُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
سير کنيد - حرکت کنيد
-
يُسَيِّرُکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شما را سير مي دهد - شما را گردش مي دهد
-
دَأَباً
فرهنگ واژگان قرآن
ادامه در سير(در جمله تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً :يعني پي درپي)-عادت
-
سِيرَتَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
حالت و طريقه اش (سيره به معناي حالت و طريقه است ، اين کلمه در اصل ، معناي نوعي از سير ميداده ، همچنانکه جلسه به معناي نوعي نشستن است)
-
مُسْتَوْدَعٌ
فرهنگ واژگان قرآن
به ودیعه گذاشته شده (مراد از مستقردر عبارت "أَنشَأَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ " آن افرادي است که دوران سير در اصلاب را طي کرده و متولد شده و در زمين که به مقتضاي آيه و لکم في الارض مستقر قرارگاه نوع بشر است مستقر گشته ، و...
-
رِحْلَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
به معناي حالتي است که يک انسان سوار بر راحله و در حال سير دارد وراحله به معناي شتري است که براي راه پيمايي نيرومند باشد . منظور از رحلت قريش مسافرت آنان از مکه به بيرون براي تجارت است
-
فَلَکٍ
فرهنگ واژگان قرآن
فلك -مدارات فضايي که هر يک از اجرام آسماني در يکي از آن مدارها سير ميکنند (عبارت "کل في فلک يسبحون " يعني هر يک از خورشيد و ماه و نجوم و کواکب ديگر در مسير خاص به خود حرکت ميکند و در فضا شناور است ، همان طور که ماهي در آب شنا ميکند )
-
کَادِحٌ
فرهنگ واژگان قرآن
تلاشگري که به نفس نفس افتاده(کدح به معناي تلاش کردن ، و خسته شدن است . پس در اين کلمه معني سير است و بعضي گفتهاند : کدح تلاش نفس است در انجام کاري تا اينکه آثار تلاش در نفس نمايان گردد )
-
کَدْحاً
فرهنگ واژگان قرآن
تلاشي که تلاشگر را به نفس نفس زدن بيندازد(کدح به معناي تلاش کردن ، و خسته شدن است . پس در اين کلمه معني سير است و بعضي گفتهاند : کدح تلاش نفس است در انجام کاري تا اينکه آثار تلاش در نفس نمايان گردد )