کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبان بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
يُؤْلُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
بر ترک رابطه زناشویی با همسرشان سوگند می خورند (کلمه يؤلون مضارع از مصدر ايلاء باب افعال است ، که ثلاثي آن ، يعني ماده اصليش اليه به معناي سوگند است ، چيزي که هست در زبان شرع بيشتر در يک نوع سوگند استعمال ميشود ، و آن اين است که شوهري از روی خشم و ب...
-
يَلْهَث
فرهنگ واژگان قرآن
زبان از كام بيرون مىآورد (کلمه لهث وقتي در سگ استعمال ميشود به معناي بيرون آوردن و حرکت دادن زبان از عطش است .خداوند متعال وضعیت بلعم باعورا را که اسم اعظم می دانست و به واسطه آن مستجاب الدعوه بود ولی به دلیل تمایلش به فرعون عاقبت به گمراهی و شقاوت ر...
-
مَنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
منّت نهاد (منت به معناي آن است که نعمتي را که به کسي دادهاي با زبان خود آن را بــــــراوسنگين سازي .یا به عبارت دیگر کاری را که برای او کرده ای بزرگ بشماری. از آنجا نعمتهایی که خدای تعالی به ما داده همه بزرگ و با ارزش است منت نهادن خدای تعالی پسندیده...
-
مَنّاً
فرهنگ واژگان قرآن
منّت نهادن (منت به معناي آن است که نعمتي را که به کسي دادهاي با زبان خود آن را بــــــراوسنگين سازي .یا به عبارت دیگر کاری را که برای او کرده ای بزرگ بشماری. از آنجا نعمتهایی که خدای تعالی به ما داده همه بزرگ و با ارزش است منت نهادن خدای تعالی پسندید...
-
مَنَنَّا
فرهنگ واژگان قرآن
منت نهادیم (منت به معناي آن است که نعمتي را که به کسي دادهاي با زبان خود آن را بــــــراوسنگين سازي .یا به عبارت دیگر کاری را که برای او کرده ای بزرگ بشماری. از آنجا نعمتهایی که خدای تعالی به ما داده همه بزرگ و با ارزش است منت نهادن خدای تعالی پسندید...
-
نَّمُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
که منّت نهيم (منت به معناي آن است که نعمتي را که به کسي دادهاي با زبان خود آن را بــــــراوسنگين سازي .یا به عبارت دیگر کاری را که برای او کرده ای بزرگ بشماری. از آنجا نعمتهایی که خدای تعالی به ما داده همه بزرگ و با ارزش است منت نهادن خدای تعالی پسند...
-
لَّا تَمُنُّواْ
فرهنگ واژگان قرآن
منت نگذارید(منت به معناي آن است که نعمتي را که به کسي دادهاي با زبان خود آن را بــــــراوسنگين سازي .یا به عبارت دیگر کاری را که برای او کرده ای بزرگ بشماری. از آنجا نعمتهایی که خدای تعالی به ما داده همه بزرگ و با ارزش است منت نهادن خدای تعالی پسندید...
-
يَمُنُّ
فرهنگ واژگان قرآن
منّت می نهد (منت به معناي آن است که نعمتي را که به کسي دادهاي با زبان خود آن را بــــــراوسنگين سازي .یا به عبارت دیگر کاری را که برای او کرده ای بزرگ بشماری. از آنجا نعمتهایی که خدای تعالی به ما داده همه بزرگ و با ارزش است منت نهادن خدای تعالی پسندی...
-
يَمُنُّونَ
فرهنگ واژگان قرآن
منّت می نهند (منت به معناي آن است که نعمتي را که به کسي دادهاي با زبان خود آن را بــــــراوسنگين سازي .یا به عبارت دیگر کاری را که برای او کرده ای بزرگ بشماری. از آنجا نعمتهایی که خدای تعالی به ما داده همه بزرگ و با ارزش است منت نهادن خدای تعالی پسند...
-
وَضَعْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
پايين نهاديم - فرو نهاديم ("وضع"يعني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار برده و در عبارت "وَﭐلْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ" از خلقت زمين تعبير به وضع...
-
مُحْتَظِرِ
فرهنگ واژگان قرآن
روي هم ريخته - روي هم انباشته (کلمه محتظر به معناي صاحب حظيره است ، يعني چهار ديواري که براي دامداري ساخته ميشود و به زبان فارسي آن را قلعه و يا بهاربند گويند و هشيم محتظر درختهاي خشکيده و مانند آن است ، که صاحب حظيره آن را براي مصرف کردن در قلعه خود...
-
يَضَعُ
فرهنگ واژگان قرآن
زمين مي گذارد (از"وضع" به معني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار برده و در عبارت "وَﭐلْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ" از خلقت زمين تعبير به وضع كرده ...
-
عَرَّضْتُم
فرهنگ واژگان قرآن
غيرمستقيم گفتيد- دربسته گفتيد (کلمه تعريض که مصدر باب تفعيل است ، و فعل عرضتم که از آن مشتق شده به معناي گرداندن وجهه کلام به سويي است که شنونده ، مقصود گوينده را بفهمد ، و گوينده به مقصود خود تصريح نکرده باشد ، که به زبان فارسي آن را طعنه زدن و گوشه...