کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
را سرپرستی و تربیت کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تَوَلَّاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
اورا به سرپرستی و دوستی خود گیرد
-
ﭐسْتَحْوَذَ
فرهنگ واژگان قرآن
استيلاء و غلبه پيدا کرد
-
أَرْسَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
ريشه دارش کرد - استوارش کرد (و الجبال أرساها - يعني کوهها را بر زمين استوار کرد تا زمين نوسان و اضطراب نکند ، و بتواند آبها و معدنها را در جوف خود ذخيره کند ، همچنان که ساير آيات قرآني از اين جريان خبر داده )
-
أَمْکَنَ مِنْهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
بر آنان مسلط کرد (امکنه منه معنايش اين است که او را بر فلاني مسلط کرد و قدرت داد )
-
شَرَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
آشکار کرد - بيان نمود - تشريع کرد - به عنوان راهي واضح و ايمن از انحراف مشخص نمود
-
طَغَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
سرکشي و طغيان کرد (به عدالت و انصاف رفتار نکرد)
-
تَلْفِتَنَا
فرهنگ واژگان قرآن
تا ما را منصرف کني (ازمصدر التفات (باب افتعال) است و ثلاثي مجرد آن لفت است وقتي ميگويند : لفته عن کذا - فلاني را از فلان کار لفت کرد معنايش اين است که او را منصرف ساخت . و فلاني التفات کرد يعني روي خود را از آن سويي که داشت برگردانيد (و به سوي ديگر ن...
-
مَّحِيصٍ
فرهنگ واژگان قرآن
راه گريز - مفرّ(محيص از ماضي حاص که به معناي عدول کرد يا جا عوض کرد و يا گريزگاهي يافت و از آنجا پا به فرار گذاشت ،ميباشد )
-
عَبَسَ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره درهم کشيد -اخم کرد - رو ترش کرد (فعل عبس از ماده عبوس به معناي چهره در هم کشیدن و تقطیب چهره است.عبارت "عَبَسَ وَبَسَرَ" یعنی : چهره در هم کشید و اظهار کراهت نمود )
-
حَاجَّ
فرهنگ واژگان قرآن
دلیل آورد - مجادله وستیز و گفتگوی بی منطق کرد
-
وَاثَقَکُم
فرهنگ واژگان قرآن
با شما محکم و استوار کرد - شما را متعهد ساخت
-
أَکْدَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
عطا و انفاقش را قطع کرد -بخل ورزيد
-
دَمَّرَ
فرهنگ واژگان قرآن
هلاک کرد(اعم از انسان ،جنبندگان و اموال)
-
عَدَلَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
تو را متعادل و متناسب کرد
-
وَلَايَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
یاری دادن - سرپرستی و تدبیر امور- دوست داشتنی که همراه با تدبیر امور باشد(ولايت در اصل به معناي مالکيت تدبير امر است ، مثلا ولي صغير يا مجنون يا سفيه ، کسي است که مالک تدبير امور و اموال آنان را به عهده دارد. اين معناي اصلي کلمه ولايت است ، ولي در مو...