کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راه راه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بَغْيَ
فرهنگ واژگان قرآن
ستم -طلب کردن حق ديگران از راه تعدي بر آنان
-
سِيقَ
فرهنگ واژگان قرآن
سوق داده شد(سوق به معناي وادار کردن کسي است به راه رفتن )
-
يَبْغِي
فرهنگ واژگان قرآن
ستم مي کند (بغي : طلب کردن حق ديگران از راه تعدي بر آنان)
-
نَصَّدَّقَنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
يقيناً صدقه مي دهيم (صدقة به معناي خرج کردن مال است در راه خدا ، که يکي از مصاديق آن زکات واجب است)
-
صَدَقَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
صدقه ها (صدقة به معناي خرج کردن مال است در راه خدا ، که يکي از مصاديق آن زکات واجب است)
-
صَدَقَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
صدقه (صدقة به معناي خرج کردن مال است در راه خدا ، که يکي از مصاديق آن زکات واجب است)
-
يَصَّدَّقُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که صدقه دهند (صدقة به معناي خرج کردن مال است در راه خدا ، که يکي از مصاديق آن زکات واجب است)
-
سَائِقٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سوق دهنده (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
-
نَسُوقُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي رانيم (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
-
سُقْنَاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را سوق داديم - آن را حرکت داديم(از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
-
يُسَاقُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
سوق داده مي شوند - رانده مي شوند - هُلشان مي دهند (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
-
غَمَرَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
شدائدي که از هر طرف انسان را احاطه کرده و از هر طرف راه نجات از آن مسدود باشد (لفظ غمر در اصل لغت به معناي پوشانيدن و پنهان کردن چيزي است به طوري که هيچ اثري از آن آشکار نماند ، و لذا آب بسيار زيادي را که ته آن پيدا نيست و همچنين جهالت دائمي و نيز گر...
-
مُّقْمَحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
سر بالا برده شده ها ( کلمه مقمحون اسم مفعول از ماده اقماح است و اقماح به معناي سر بلند کردن است . از اين کلمه برميآيد غلهايي که در اهل دوزخ به کار ميرود ، طوري است که بين سينه تا زير چانه آنان را پر ميکند ، به طوري که سرهايشان رو به بالا قرار ميگيرد ...
-
هَمَزَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
وسوسه ها (کلمه همزة به معناي شدت دفع است ، و حرف همزه ، يکي از حروف الفبا را هم از اين جهت همزه ناميدهاند که چون از ته حلق ادا ميشود و با فشار و شدت به خارج دفع مي گردد ، و همزه شيطان به معناي دفع او به سوي گناهان از راه گمراه کردن است . و در تفسير...
-
غَمْرَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
غفلت شديد و يا جهل شديدي که صاحبش را فرا گرفته باشد (لفظ غمر در اصل لغت به معناي پوشانيدن و پنهان کردن چيزي است به طوري که هيچ اثري از آن آشکار نماند ، و لذا آب بسيار زيادي را که ته آن پيدا نيست و همچنين جهالت دائمي و نيز گرفتاري و شدتي را که احاطه ب...