کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خُبْراً
فرهنگ واژگان قرآن
علم (وعلم به معني تشخيص و تميز دادن وخبرت :به معناي اين است که شخص خبره صورت علميهاي را که در ذهن دارد آنچنان بدان احاطه داشته باشد که بداند از مقدمات آن چه نتائجي بر آن مترتب ميشود
-
قَائِمِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
قيام کنندگان (در عبارت " وَﭐلْقَائِمِينَ وَﭐلرُّکَّعِ ﭐلسُّجُودِ "منظورکساني هستند که خود را براي عبادت خدا و نماز به تعب وزحمت مياندازند،هر جا کلمه قيام ذکر شود معناي معروف برخاستن به ذهن خطور ميکند که آن نيز به دو معنا است ، يکي ايستادن و يکي قبول ...
-
رِهِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
گِرو - در گِرو (رهن و رهين و مرهون آن چيزي است که به عنوان وثيقه و گرو به کسي ميدهي و از او چيزي قرض ميکني و چون هر جا اين کلمه به چشم بخورد تصوري از معناي حبس و نگهداري به ذهن ميرسد ، لذا اين کلمه را در حبس هر چيزي نيز استعمال کردند ، هر چند که ربطي...
-
رَهِينَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
گِرو - در گِرو (رهن و رهين و مرهون آن چيزي است که به عنوان وثيقه و گرو به کسي ميدهي و از او چيزي قرض ميکني و چون هر جا اين کلمه به چشم بخورد تصوري از معناي حبس و نگهداري به ذهن ميرسد ، لذا اين کلمه را در حبس هر چيزي نيز استعمال کردند ، هر چند که ربطي...
-
عُمْرَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
زيارت خانه خدا (عمرة هم به معناي عمارت ميآيد ، و هم به معناي زيارت خانه خدا ، حال اگر اين کلمه با کلمه خانه خدا استعمال شود ، ديگر معناي اول که مساله عمارت باشد به ذهن نميرسد )
-
زَنِيمٍ
فرهنگ واژگان قرآن
بي اصل ونسب (بعضي گفتهاند به معناي کسي است که از زنا متولد شده ، و خود را به قومي ملحق کرده باشد ، و در واقع از آن قوم و دودمان نباشد . بعضي ديگر گفتهاند : زنيم کسي است که به لئامت و پستي مشهور باشد . بعضي ديگر گفتهاند : کسي است که در شرارت علامتي ...
-
قَائِمُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
ايستاده -برپا -پا بر جا- ثابت قدم (عبارت"ﭐلَّذِينَ هُم بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ " به اين معني است که پاي شهادت خود مي ايستند و براي اداي گواهي هاي خود پايبند و متعهدند،هر جا کلمه قيام ذکر شود معناي معروف برخاستن به ذهن خطور ميکند که آن نيز به دو ...
-
يُصِيبُ
فرهنگ واژگان قرآن
اصابت مي کند - مي رسد(کلمه مصيبت به معناي واقعه و حادثهاي است که به انسان يا هر چيز اصابت کند ، و اسم فاعل از مصدر اصابت است ، و از اصابه تير به هدف منشا گرفته ،هم شامل اصابه حوادث خير ميشود و هم اصابه حوادث شر ، و لي استعمال آن در شر غلبه دارد ، در ...
-
يُصِيبَکُم
فرهنگ واژگان قرآن
که به شما اصابت کند - که به شما برسد(کلمه مصيبت به معناي واقعه و حادثهاي است که به انسان يا هر چيز اصابت کند ، و اسم فاعل از مصدر اصابت است ، و از اصابه تير به هدف منشا گرفته ،هم شامل اصابه حوادث خير ميشود و هم اصابه حوادث شر ، و لي استعمال آن در شر ...
-
أَحَدٍ
فرهنگ واژگان قرآن
يکي- يكتا (کلمه احد صفتي است که از ماده وحدت گرفته شده ، همچنان که کلمه واحد نيز وصفي از اين ماده است ،ولي بين احد و واحد فرق است ، "احد" آن يكي است كه دومي ندارد چه در ذهن و چه در خارج از ذهن يعني عقلاً دومي براي آن متصور نيست به خلاف کلمه واحد كه ي...
-
وَاحِدُ
فرهنگ واژگان قرآن
يگانه -يكي - يك (کلمه احد صفتي است که از ماده وحدت گرفته شده ، همچنان که کلمه واحد نيز وصفي از اين ماده است ،ولي بين احد و واحد فرق است ، "احد" آن يكي است كه دومي ندارد چه در ذهن و چه در خارج از ذهن يعني عقلاً دومي براي آن متصور نيست به خلاف کلمه واح...
-
وَاحِدَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
يگانه -يكي - يك (کلمه احد صفتي است که از ماده وحدت گرفته شده ، همچنان که کلمه واحد نيز وصفي از اين ماده است ،ولي بين احد و واحد فرق است ، "احد" آن يكي است كه دومي ندارد چه در ذهن و چه در خارج از ذهن يعني عقلاً دومي براي آن متصور نيست به خلاف کلمه واح...
-
بِرَّ
فرهنگ واژگان قرآن
نيکي -باز بودن دست و پاي آدمي در کار خير(کلمه بر به معناي باز بودن دست و پاي آدمي در کار خير ميباشد ، دراصل با کلمه "بَرّ" به معناي خشکي يکي است و چون اولين تصوري که از خشکيها و بيابانها به ذهن ميرسد ، وسعت و فراخناي آن است . لذا کلمه "بِرّ " را از آ...
-
مُّصِيبَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
واقعه و حادثهاي که به انسان يا هر چيز اصابت کند (کلمه مصيبت به معناي واقعه و حادثهاي است که به انسان يا هر چيز اصابت کند ، و اسم فاعل از مصدر اصابت است ، و از اصابه تير به هدف منشا گرفته ،هم شامل اصابه حوادث خير ميشود و هم اصابه حوادث شر ، و لي استعم...
-
دَّرْکِ
فرهنگ واژگان قرآن
درجه و مرتبه نزولي (بر وزن درج و به معناي آن است ، چيزي که هست درج به معني "پله "را در جائي بکار ميبرند که مساله بالا رفتن و صعود را در نظر داشته باشند ولي درک در جائي بکار ميرود که مساله پائين آمدن مورد نظر باشد و به همين جهت گفته ميشود : درجات بهشت...