کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیر از خواب بلند شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نُشُوزاً
فرهنگ واژگان قرآن
عصيان و استکبار از اطاعت - ناسازگاري(کلمه نشوز در اصل به معناي بلند شدن از سر چيزي و برگشتن از آن است ، و نشوز از مجلس به اين است که آدمي از مجلس برخيزد تا ديگري بنشيند ، و بدين وسيله او را تواضع و احترام کرده باشد )
-
نُشُوزَهُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
عصيان و استکبار از اطاعت آن زنان- ناسازگاري آن زنان(کلمه نشوز در اصل به معناي بلند شدن از سر چيزي و برگشتن از آن است ، و نشوز از مجلس به اين است که آدمي از مجلس برخيزد تا ديگري بنشيند ، و بدين وسيله او را تواضع و احترام کرده باشد )
-
ﭐنشُزُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
برخيزيد(از کلمه ي نشوزبه معناي بلند شدن از سر چيزي و برگشتن از آن است ، و نشوز از مجلس به اين است که آدمي از مجلس برخيزد تا ديگري بنشيند ، و بدين وسيله او را تواضع و احترام کرده باشد )
-
يَدْعُ
فرهنگ واژگان قرآن
بخوانَد -طلب کند (جزمش به دليل شرط شدن براي بعد از خود مي باشد.دعاء و نيز کلمه دعوت به معناي معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوي چيزي که آن شخص دعوت شده و اين کلمه معنائي عموميتر از کلمه نداء دارد ، براي اينکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است...
-
تُصْعِدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
به سمت کرانه هاي افق آنقدر دور شديد تا از نظر نهان شديد(مصدر باب افعال اصعاد که فعل مضارع تصعدون از آن گرفته شده ، به معناي رفتن به طرف کرانه افق و از نظرها دور شدن است ، به خلاف کلمه صعود که مصدر ثلاثي مجرد آن است ، و به معناي بالا رفتن به نقطهاي بل...
-
يَخْلُدْ
فرهنگ واژگان قرآن
جاودانه ماند(جزمش براي جواب واقع شدن جهت جملات قبلي است. از کلمه خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که ا...