کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
در هر حال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ضَّرَّاءِ
فرهنگ واژگان قرآن
هر چيزي که مايه بد حالي انسان شود - بلاء و مضرتي که از حال پريشان صاحبش خبر دهد - شدائد
-
عُصْبَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
گروهي نيرومند و منسجم (جماعتي است که در باره يکديگر تعصب داشته باشند ، و از نظر عدد شامل جماعتي ميشود که از ده کمتر و از پانزده نفر بيشتر نباشد ، بعضي هم بين دو و چهل نفر را گفتهاند ، و به هر حال همانند کلمات ، قوم ، رهط و نفر ، جمعي است که مفرد ندار...
-
کَيْلٌ
فرهنگ واژگان قرآن
وزن - واحد اندازه گيري وزن - پيمانه (در عبارت" وَنَزْدَادُ کَيْلَ بَعِيرٍ ذَ ٰلِکَ کَيْلٌ يَسِيرٌ"منظور اين است که سهميه وزني که عزيز مصر ياهمان حضرت يوسف علي نبينا و عليه السلام براي هر نفر تعيين کرده بود يک بار شتر بوده و حال برادران مي گويند مي رو...
-
قُرُوَءٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پاک شدنها از حيض - حيضها(قروء جمع قرء است ، و قرء لفظي است که هم معناي حيض را ميدهد ، و هم معناي پاکي از آنرا ، بطوري که گفتهاند ، از واژههائي است که دو معناي ضد هم دارد ، چيزي که هست معناي اصلي آن جمع است ، اما نه هر جمعي ، بلکه جمعي که دگرگونگي و ت...
-
إِيمَانِ
فرهنگ واژگان قرآن
گرويدن-تسليم توأم با اطمينان خاطر(ايمان عبارت است از سکون و آرامش علمي خاصي در نفس ، نسبت به هر چيزي که ايمان به آن تعلق گرفته ، و لازمه اين آرامش التزام عملي نسبت به آن چيزي است که به آن ايمان دارد ، حال اگر کسي اين التزام را نداشته باشد ، و بر خلاف...
-
يَطَّيَّرُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
فال بد مىزدند - شوم مي شمردند (در اصل "طير" مرغي مانند کلاغ است که عرب با ديدن آن فال بد ميزد ، و سپس مورد استعمالش را توسعه دادند و به هر چيزي که با آن فال بد زده ميشود طير گفتند ، و چه بسا که در حوادث آينده بشر نيز استعمال ميکنند ، و چه بسا بخت بد...
-
مُعْتَبِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
آنانکه عذر خواهیشان پذیرفته شده - راضی کنندگان (کلمه معتبين جمع اسم فاعل ازاعتاب است به معناي ارضا (راضی کردن)است ، و اصل اعتاب به اين معنا بوده که پوستي را که درست دباغي نشده ، دو باره دباغي کنند ، تا اصلاح شود ، سپس اين کلمه را بطور استعاره در هر ع...
-
مُّسْتَقِيم
فرهنگ واژگان قرآن
راست - مستقیم (کلمه ی مستقيم بمعناي هر چيزي است که بخواهد روي پاي خود بايستد ، و بتواند بدون اينکه بچيزي تکيه کند بر کنترل و تعادل خود و متعلقات خود مسلط باشد ، مانند انسان ايستادهاي که بر امور خود مسلط است ، در نتيجه برگشت معناي مستقيم به چيزي است ک...
-
قَيِّمُ
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين کتاب خير دنيا و آخرت پيرو خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون ق...
-
قِيَماً
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين دين خير دنيا و آخرت ملت خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قيا...
-
قَيِّمَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين کتاب خير دنيا و آخرت پيرو خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون ق...
-
عَرَضَ
فرهنگ واژگان قرآن
هر چيز غير ثابت - زودگذر (در جمله "عرض الحياة الدنيا "شؤون ناپايدار زندگي دنيا منظور است، و مراد از "عرض هذا الادني " نيز لذائذ زندگي دنيا و نعمتهاي زودگذر آن است ، و اگر به اشاره مذکر "هذا "به آن اشاره فرموده و حال آنکه جا داشت با ضمير مؤنث "هذه "به...
-
مَّثَانِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
به هم مرتبط (ظاهرا مثاني جمع مثنيه - به فتح ميم - يعني اسم مفعول از ماده ثني باشد که به معناي برگرداندن و تغيير جهت (شكستن) باشد ، همچنانکه در جاي ديگر قرآن آمده : يثنون صدورهم و آيات قرآني را از اين رو مثاني ناميده که بعضي مفسر بعضي ديگر است و وضع آ...
-
فَتِيلاًَ
فرهنگ واژگان قرآن
نخ نازكي كه در شكاف هسته ي خرما يا درون هسته ي آن است - چركي كه با ماليدن دست بر بدن به صورت فتيله در آمده (كلمه فتيل صفت مشبهه از ماده "فتل" به معني پيچيدن است ، و صفت مشبهه گاهي به معناي اسم فاعل ميآيد ، و گاهي به معناي اسم مفعول ، و در عبارت "وَل...