کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
در لا نه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مُّذَبْذَبِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
متحیروسرگردانان (مذبذب بودن هر چيزي به معناي آمد و شد کردن آن بين دو طرف است بدون اينکه آن چيز تعلق و وابستگي به يکي از آن دو طرف داشته باشد . و اين خود صفت منافقين است که بين مؤمنين و کفار آمد و شد دارند ، نه به کفار بستگي و تعلق دارند و نه به مؤمني...
-
مُضِيّاً
فرهنگ واژگان قرآن
گذشتن - رفتن (معناي جمله فما استطاعوا مضيا و لا يرجعون اين است که : نه ميتوانند به سوي عذاب روانه شوند و نه از عذاب برگردند و حالت قبل از عذاب خود را دريابند . پس کلمه مضي و رجوع کنايه هستند از برگشتن به حالت سلامت ،از باقي ماندن بر حالت عذاب و مسخ)
-
صَّمَدُ
فرهنگ واژگان قرآن
بی نیازی که همه (برای رفع نیازشان ) همواره قصد او می کنند (اصل در معناي کلمه صمد قصد کردن و يا قصد کردن با اعتماد است ، وقتي گفته ميشود : صمده ، يصمده ، صمدا معنايش اين است که فلاني قصد فلان کس يا فلان چيز را کرد ، در حالي که بر او اعتماد کرده بود . ...
-
لَا تَقْهَرْ
فرهنگ واژگان قرآن
خوار و تحقير مكن (کلمه قهر به معناي غلبه کردن بر کسي است ، اما نه تنها غلبه کردن ، بلکه غلبه توأم با خوار کردن او ، و لذا قهر هم به معنی غلبه کردن می آید و هم به معنی خوار کردن)
-
قَرَأْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
خواندي (معناي اصلي آن جمع کردن است ، اما نه هر جمعي ، بلکه جمعي که دگرگونگي و تفرقه به دنبال داشته باشد و به همين دليل جمع کردن حروف ، و سپس بيرون ريختن آن براي خواندن را هم قرائت ناميدهاند )
-
قَرَأْنَاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را خوانديم (معناي اصلي آن جمع کردن است ، اما نه هر جمعي ، بلکه جمعي که دگرگونگي و تفرقه به دنبال داشته باشد و به همين دليل جمع کردن حروف ، و سپس بيرون ريختن آن براي خواندن را هم قرائت ناميدهاند )
-
قَرَأَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را خواند (معناي اصلي آن جمع کردن است ، اما نه هر جمعي ، بلکه جمعي که دگرگونگي و تفرقه به دنبال داشته باشد و به همين دليل جمع کردن حروف ، و سپس بيرون ريختن آن براي خواندن را هم قرائت ناميدهاند )
-
إِلَّا تَنفِرُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
اگر با شتاب خارج نشويد- اگر کوچ نکنيد( در اصل "إن لا تنفروا" بوده که ادغام شده است .از " نفر" به معناي کوچ کردن با شتاب (شبيه گريختن)به سوي هدفي است که مورد نظر باشد ، و اصل اين کلمه به معناي فزع (ترس و هراس)بوده )
-
لَا
فرهنگ واژگان قرآن
نه ( اگر در تركيب با افعال به كار رود چنانچه در آخر فعل تغيير ايجاد كند ( جزم دهنده باشد) معناي نهي به اصل فعل اضافه مي كند مثلاً "رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي ﭐلْقَوْمِ ﭐلظَّالِمِينَ " كه يعني "پروردگارم مرا در ميان قوم ظالم قرار نده"كه در اينجا آخر ...
-
رَابِطُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
با يکديگر پيوند و ارتباط برقرار کنيد(رابطوا مرابطه از نظر معنا اعم از مصابره است ، چون مصابره عبارت بود از وصل کردن نيروي مقاومت افراد جامعه در برابر شدائد و مرابطه عبارت است از همين وصل کردن نيروها ، اما نه تنها نيروي مقاومت در برابر شدائد ، بلکه ه...
-
يُجْبَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
جمع مي شود (اجتباء در اصل به معناي جمع کردن است ، و ليکن نه هر جمع کردني بلکه جمع کردني همراه با برگزيدن و انتخاب کردن. مانند جمله فاجتبيه ربه و اجتباء و برگزيدن يک بنده توسط خداوند به اين معني است که او را به فيض الهي خود اختصاص داده در نتيجه انواع ...
-
يَجْتَبِي
فرهنگ واژگان قرآن
بر مي گزيند (اجتباء در اصل به معناي جمع کردن است ، و ليکن نه هر جمع کردني بلکه جمع کردني همراه با برگزيدن و انتخاب کردن. مانند جمله فاجتبيه ربه و اجتباء و برگزيدن يک بنده توسط خداوند به اين معني است که او را به فيض الهي خود اختصاص داده در نتيجه انواع...
-
يَجْتَبِيکَ
فرهنگ واژگان قرآن
تو را برگزيد (اجتباء در اصل به معناي جمع کردن است ، و ليکن نه هر جمع کردني بلکه جمع کردني همراه با برگزيدن و انتخاب کردن. مانند جمله فاجتبيه ربه و اجتباء و برگزيدن يک بنده توسط خداوند به اين معني است که او را به فيض الهي خود اختصاص داده در نتيجه انوا...
-
يُطْفِئُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که خاموش کنند (کلمه اطفاء به معناي خاموش کردن آتش و يا نور است در عبارت "يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُواْ نُورَ ﭐللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ " که فرموده : با دهنهايشان مي خواهند نور خدا را خاموش کنند براي اين است که معمولا چراغ را با دهن خاموش ميکنند از طرفي اي...
-
مَّفْرُوضاً
فرهنگ واژگان قرآن
مقرر شده - تعيين شده (کلمه فرض به معناي قطع هر چيز محکم و جدا کردن بعضي از آن ، از بعضي ديگر است و به همين جهت در معناي وجوب استعمال ميشود ، براي اينکه انجام دادنش واجب و امتثال امرش قطعي و معين است و نه مردد در اينجا نيز سهم و نصيبي که فرض شده اداي...