کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خویش و قوم مونث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
إِرَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
بنايي از سنگ نام شهري از قوم عاد (ارم نام شهري براي قوم عاد بوده شهري آباد و بينظير و داراي قصرهاي بلند و ستونهاي کشيده و که آثارشان به کلي از بين رفته است)
-
قَوْمٍ
فرهنگ واژگان قرآن
جماعت (کلمه قوم در اصل به معناي جماعتي از مردان است و به همين جهت در عبارت " لا يسخر قوم من قوم و لا نساء من نساء "حکم مسخره نکردن را براي زنان جداگانه مطرح کرده است ولي در قرآن کريم جماعت اعم از زن و مرد را شامل است )
-
هُودٌ
فرهنگ واژگان قرآن
ازپيامبران الهي علي نبينا وعليه السلام و پيامبر قوم عاد
-
أَيْکَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
کلمه ايکه به معناي درخت به هم پيچيده است ، و جمع آن ايک است ، و به طوري که گفته شده قوم ايکه در سرزميني پر درخت چون جنگل زندگي ميکردهاند که درختهايش سر به هم داده بود . اين مردم طايفه اي از قوم حضرت شعيب (عليهالسلام) بودند چون در جمله" انهما لبامام...
-
نَسْراً
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پنج بت مهم قوم نوح (اين پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر)
-
يَغُوثَ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پنج بت مهم قوم نوح (اين پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر)
-
يَعُوقَ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پنج بت مهم قوم نوح (اين پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر)
-
مُوسَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يكي از پيامبران اولوالعزم الهي علي نبينا و عليه السلام - پیامبر قوم یهود
-
نَقِيباً
فرهنگ واژگان قرآن
سرپرست - کسي که از قومي آمار ميگيرد ، و احوال آن قوم را پي گيري مينمايد
-
حِجْرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
ممنوعيت با تحريم - قُرُق-فاصله -دامن - کنار-عقل (لذي حجر: صاحب عقل،اصحاب حجر: عبارتند از قوم ثمود ، يعني قوم حضرت صالح علي نبينا وعليه السلام و حجر اسم شهري بوده که در آن زندگي ميکردهاند)
-
إِمَامٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پيشوا-راه اصلي(در جمله"إِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ "يعني منزلگاه قوم لوط و قوم ايکه ، هر دو بر سر بزرگ راهي قرار داشت . مقصود از اين راه ، آن راهي است که مدينه را به شام وصل ميکند)
-
عِزّاً
فرهنگ واژگان قرآن
نيرو و شوکت و آسيبناپذيري(در اصل کلمه عزت به معناي نايابي است ، وقتي ميگويند فلان چيز عزيز الوجود است ، معنايش اين است که به آساني نميتوان بدان دست يافت ، و عزيز قوم به معناي کسي است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف ساير افراد قوم ،...
-
عِزَّةُ
فرهنگ واژگان قرآن
نيرو و شوکت و آسيبناپذيري(در اصل کلمه عزت به معناي نايابي است ، وقتي ميگويند فلان چيز عزيز الوجود است ، معنايش اين است که به آساني نميتوان بدان دست يافت ، و عزيز قوم به معناي کسي است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف ساير افراد قوم ،...
-
سَوَّاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن را درست و نيکو ومنظم کرد (چون مساوي کردن هم نوعي نظم دادن است و در عبارت "فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا " مقصود اين است که خدايتعالي قوم ثمود را با خاک يکسان نمود)
-
عِزَّتِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
عزت تو- شرافت تو- ارزشمندي تو(در اصل کلمه عزت به معناي نايابي است ، وقتي ميگويند فلان چيز عزيز الوجود است ، معنايش اين است که به آساني نميتوان بدان دست يافت ، و عزيز قوم به معناي کسي است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف ساير افراد ق...