کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشه در گلو آوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سَعْيَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
تلاش آن (در عبارت "مَنْ أَرَادَ ﭐلْئَاخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعْيَهَا "منظور تلاشي کامل و خالصانه براي به دست آوردن مواهب آخرت مي باشد )
-
ﭐسْتَفْزِزْ
فرهنگ واژگان قرآن
به آرامی حرکت ده - به آرامی بران (کلمه استفزاز به معناي راندن و به حرکت در آوردن خفيف و آسان است )
-
تَصَدَّىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
رو مي کني (تصدي به معناي متعرض شدن و روي آوردن به چيزي و اهتمام در امر آن است )
-
يَغُوصُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
غوّاصي مي کنند (در عبارت "وَمِنَ ﭐلشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ "منظور از غوص بيرون آوردن مرواريد، و ساير منافع دريا است)
-
سَائِغٌ
فرهنگ واژگان قرآن
گوارا - راحت الحلقوم (سائغ اسم فاعل از سوغ است ، گفته ميشود : ساغ الطعام و الشراب - غذا و شراب روان شد و اين را وقتي گويند که شراب (مايعات آشاميدني ) گوارا باشد ، و به آساني در گلو رود .)
-
لَا يَکَادُ يُسِيغُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
نمی تواند آن را به آسانی فرو برد( يُسِيغُهُ از سوغ است ، وقتی گفته ميشود : ساغ الطعام و الشراب یعنی غذا و شراب روان شد و اين را وقتي گويند که شراب (مايعات آشاميدني ) گوارا باشد ، و به آساني در گلو رود.نزدیک نیست به اینکه به آسانی فرو برد )
-
تَرْتِيلاًَ
فرهنگ واژگان قرآن
پشت سر هم آوردن چيزي (در جمله "رَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاًَ "يعني آن را با مهلت و آرامي با حفظ پيوستگي و نظم ونه بريده بريده خوانديم)
-
يَسْتَفِزُّونَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
تو را به آرامي حرکت مي دهند - تو را به آرامي مي رانند ("کَادُواْ لَيَسْتَفِزُّونَکَ" نزديک بود تورا حرکت دهند. کلمه استفزاز به معناي راندن و به حرکت در آوردن خفيف و آسان است )
-
يَسْتَفِزَّهُم
فرهنگ واژگان قرآن
که آنان را به آرامي حرکت دهد - که آنان را به آرامي براند ("کَادُواْ لَيَسْتَفِزُّونَکَ" نزديک بود تورا حرکت دهند. کلمه استفزاز به معناي راندن و به حرکت در آوردن خفيف و آسان است )
-
ذَکَّيْتُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
تذکيه کرديد - ذبح کردید (وتذکيه عبارت است از بريدن چهار لوله گردن ، دو تا رگ خون ، که در دو طرف گردن است ، و يکي لوله غذا ، و چهارمي لوله هوا ، به شرطي که حيوان نيمه جاني داشته باشد ، دليل داشتن نيمه جان اين است که وقتي چهار رگ او را ميزنند حرکتي بکن...
-
يُدْنِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
جلو بکشند - پیش بکشند (در عبارت "يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ " منظور از پیش کشیدن روسری و سر اندازهایشان ، اين است که آن را طوري بپوشند که زير گلو و سينههايشان در انظار نامحرمان پيدا نباشد.چون قبل از اسلام نیز مرسوم بوده که زنان روسری م...
-
مُّقْتَدِرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
قادر و توانا با قدرت عظیم (کلمه مقتدر نيز معنیش نزدیک به کلمه قدير است و به همين معنا است چيزي که هست در غير خداي تعالي هم استعمال ميشود ، و در غير خدا معنايش متکلف و مکتسب قدرت است ، يعني کسي که براي به دست آوردن قدرت خود را به زحمت مياندازد ، و خود...
-
کُوِّرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
درهم پيچيده شد (کلمه تکوير که مصدر فعل کورت است به معناي پيچيدن چيزي ، و به شکل مدور در آوردن آن است ، نظير پيچيدن عمامه بر سر ، و شايد تکوير خورشيد استعاره باشد از اينکه تاريکي بر جرم خورشيد احاطه پيدا ميکند)
-
يُکَوِّرُ
فرهنگ واژگان قرآن
درهم می پیچد (کلمه تکوير که مصدر فعل کورت است به معناي پيچيدن چيزي ، و به شکل مدور در آوردن آن است ، نظير پيچيدن عمامه بر سر ، و شايد تکوير خورشيد استعاره باشد از اينکه تاريکي بر جرم خورشيد احاطه پيدا ميکند)
-
مُّقْتَدِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
آنانكه توانايي انجام هركاري كه اراده كنند را دارند (کلمه مقتدر معنايش نزديك با کلمه قدير است و به همين معنا است .چيزي که هست در غير خداي تعالي هم استعمال ميشود ، و در غير خدا معنايش متکلف و مکتسب قدرت است ، يعني کسي که براي به دست آوردن قدرت خود را ب...