کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خورده و برده، ()داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کِتَابِ
فرهنگ واژگان قرآن
کتاب - نوشته- مکاتبه (در عبارت "وَﭐلَّذِينَ يَبْتَغُونَ ﭐلْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَيْمَانُکُمْ" مراد از کتاب مکاتبه است به اينکه صاحب برده با برده قرار بگذارد که بهاي خود را از راه کسب و کار به او بپردازد و آزاد شود ( و ابتغاء مکاتبه اين است که برد...
-
رِّقَابِ
فرهنگ واژگان قرآن
گردنها (جمع رقبه است و اصطلاحاً در مورد برده ها نيز استعمال مي شود چون قيد بردگي به گردن دارند )
-
فُزِّعَ
فرهنگ واژگان قرآن
ترس و فزع از بين برده شد (ماضي مجهول از تفزيع است ، و تفزيع به معناي از بين بردن ترس ، و وحشت از دلهاست )
-
تَوَدُّ
فرهنگ واژگان قرآن
دوست دارد(ود نوع خاصي از حب و دوست داشتن است و آن حبي است که آثار و پيامدهايي آشکار دارد )(مؤنث)
-
تَوَدُّونَ
فرهنگ واژگان قرآن
دوست دارید(ود نوع خاصي از حب و دوست داشتن است و آن حبي است که آثار و پيامدهايي آشکار دارد )
-
يَوَدُّ
فرهنگ واژگان قرآن
دوست دارد(ود نوع خاصي از حب و دوست داشتن است و آن حبي است که آثار و پيامدهايي آشکار دارد )
-
يَوَدُّواْ
فرهنگ واژگان قرآن
دوست دارند(ود نوع خاصي از حب و دوست داشتن است و آن حبي است که آثار و پيامدهايي آشکار دارد.جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای شرط قبل از خود است )
-
صِرَاطِ
فرهنگ واژگان قرآن
راه روشن ( از ماده ( ص ر ط )گرفته شده ، که بمعناي بلعيدن است ، و راه روشن مثل اينکه رهرو خود را بلعيده ، و در مجراي گلوي خويش فرو برده ، که ديگر نميتواند اين سو و آن سو منحرف شود ، و نيز نميگذارد که از شکمش بيرون شود )
-
صِرَاطَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
راه روشن تو( از ماده ( ص ر ط )گرفته شده ، که بمعناي بلعيدن است ، و راه روشن مثل اينکه رهرو خود را بلعيده ، و در مجراي گلوي خويش فرو برده ، که ديگر نميتواند اين سو و آن سو منحرف شود ، و نيز نميگذارد که از شکمش بيرون شود )
-
صِرَاطِي
فرهنگ واژگان قرآن
راه روشن من( از ماده ( ص ر ط )گرفته شده ، که بمعناي بلعيدن است ، و راه روشن مثل اينکه رهرو خود را بلعيده ، و در مجراي گلوي خويش فرو برده ، که ديگر نميتواند اين سو و آن سو منحرف شود ، و نيز نميگذارد که از شکمش بيرون شود )
-
سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
به شدت پشيمان شدند (در واقع يک اصطلاح است. بلا در دستهايشان قرار گرفت ، يعني طوري بلا بر ايشان مسلط شد که گويي دستهايشان در آن بود ، و اين تعبير را غالبا در باره نادميني که به آثار سوء عمل گذشتهشان مبتلا شدهاند و اين ابتلاء را پيشبيني نميکردند بکار ب...
-
حَاضِرَة
فرهنگ واژگان قرآن
حاضر -آنچه حضور دارد(مؤنث. مقصود از حاضر دريا بودن در عبارت "ﭐلْقَرْيَةِ ﭐلَّتِي کَانَتْ حَاضِرَةَ ﭐلْبَحْرِ " در نزديکي دريا و مشرف به آن قرار داشتن است )
-
قِيَاماً
فرهنگ واژگان قرآن
به حالت ایستاده (در عبارت " ﭐلَّذِينَ يَذْکُرُونَ ﭐللَّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً ")- برای بر پا داشتن و قوام (در عبارت "جَعَلَ ﭐللَّهُ ﭐلْکَعْبَةَ ﭐلْبَيْتَ ﭐلْحَرَامَ قِيَاماً لِّلنَّاسِ ")
-
وُضِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
قرار داده شد ("وضع"يعني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار برده و در عبارت "وَﭐلْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ" از خلقت زمين تعبير به وضع كرده است چون...
-
وَضَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
قرار داد - نهاد ("وضع"يعني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار برده و در عبارت "وَﭐلْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ" از خلقت زمين تعبير به وضع كرده است ...