کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواجه ٔ هر دو سرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قَلْبَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو قلب (عبارت "ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه " کنايه است از اينکه ممکن نيست کسي دو اعتقاد متنافي و دو رأي متناقض داشته باشدو اگر دو اعتقاد متنافي ديديم بايد بدانيم که دو قلب به آن دو معتقد است ، يعني دو فرد مخالف هر يک به يکي از آن دو اعتقاد دارن...
-
سَّدَّيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو سد - دو کوه (سد به معني کوه و هر چيزي است که راه را بند آورد ، و از عبور جلوگيري کند و یا بین دو چیز حائل شود)
-
ُحُسْنَيَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو نيکويي(حسن عبارت است از هر چيزي که بهجت و شادابي آورد و انسان به سوي آن رغبت کند )
-
لَا تَعْثَوْاْ
فرهنگ واژگان قرآن
به شدت فساد نکنيد ( اصل آن عيث يا عثي ، هر دو بمعناي شديدترين فساد است )
-
زَوْجَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
به معناي هر دو چيزي است که مقابل هم باشند ، يکي فاعل و مؤثر باشد ، ديگري منفعل و متاثر ، از آنکه فاعل است عملي سر زند ، و بر آنکه منفعل است واقع شود ، مانند زن و شوهر و بعضي گفتهاند : اين کلمه به معناي مطلق هر دو چيز متقابل است ، مانند زن و شوهر ، زم...
-
خَالِدَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو جاودانه - دو ديرپا (خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از در معرض فساد بودن و باقي ماندنش بر صفت و حالتي است که دارد ، عرب هر چيزي را که زود فاسد نميشود با کلمه خلود وصف ميکند ، مثلا سنگهاي يک پايه را که اسم اصليش اثافي است خوالد ميخوانند ،با اين...
-
مُنْخَنِقَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
حيواني که خفه شده باشد ، چه خفگي اتفاقي باشد و يا عمدي باشد و يا به هر نحو و هر آلتي که باشد ، خواه کسي عمدا و با دست يا طناب آن را خفه کرده باشد ،يا اينکه گردن حيوان را بين دو چوب قرار دهند تا خود بخود خفه شود
-
نَکَالَ
فرهنگ واژگان قرآن
زنجير وقيد وبند - عذاب (از کلمه نِکْل به معناي طناب پابند حيوان و آهن لجام آن است ، چون هر دو مانع آزادي حيوان است ، و جمع آن أنکال است )
-
لَّازِبٍ
فرهنگ واژگان قرآن
چسبنده (کلمه لازب به معناي دو چيز به هم چسبيده است ، به طوري که هر يک ملازم ديگري شده باشد . و در مجمع البيان گفته : لازب و لازم به يک معني است)
-
لَاعِبِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
بازيگران (عبارت "وَمَا خَلَقْنَا ﭐلسَّمَاءَ وَﭐلْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ "يعني "آسمانها و زمين و هر چه را که ميان آن دو است به بازي نيافريدهايم. ")
-
نَّجْدَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو سر بالایی (کلمه نجد به معناي راهي است به سوي بلندي ، و مراد از نجدين راه خير و راه شر است و اگر راه خير و شر را نجد خوانده ، براي اين بوده که هر دو مستلزم رنج و مشقت است )
-
ذُرِّيَّتِهِمَا
فرهنگ واژگان قرآن
نسل آن دو(ذرية در اصل به معناي فرزندان خردسال است ، ولي در استعمالهاي متعارف در خردسالان و بزرگسالان هر دو استعمال ميشود ، هم در يک نفر به کار ميرود ، و هم در چند نفر ، ولي اصلش به معناي چند نفر است )
-
خَانَتَاهُمَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن دو زن به آن دو خيانت کردند (کلمه خيانت و کلمه نفاق هر دو به يک معنا است ، با اين تفاوت که خيانت را در خصوص نفاق و دورویی به کار ميبرند که در مورد عهد و امانت باشد ، و نفاق را در خصوص خيانتي به کار ميبرند که در مورد دين بورزند البته گاهی به جای یکد...
-
إِمَامٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پيشوا-راه اصلي(در جمله"إِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ "يعني منزلگاه قوم لوط و قوم ايکه ، هر دو بر سر بزرگ راهي قرار داشت . مقصود از اين راه ، آن راهي است که مدينه را به شام وصل ميکند)
-
مَنطِقَ
فرهنگ واژگان قرآن
سخن گفتن - كلام (کلمه منطق و نيز کلمه نطق هر دو به معناي صوت يا صوتهاي متعارفي است که از حروفي تشکيل يافته و طبق قرارداد واضع لغت ، بر معنيهايي که منظور نظر ناطق است دلالت ميکند و در اصطلاح ، اين صوتها را کلام ميگويند )