کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خس در چشم افتادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حَرَجٍ
فرهنگ واژگان قرآن
به زحمت افتادن - در تنگنا بودن
-
عَيْنٍ
فرهنگ واژگان قرآن
چشمه - چشم (در عباراتي نظير "قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي ")
-
فَقَعُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
پس بيفتيد - پس فرود آیید (در اصل "فوقعوا":(پس وقوع یابید) بوده که برای سهولت تلفظ به این شکل درآمده است و "وقوع"عبارت است از حدوث و پديد آمدن،اتفاق افتادن، قرار گرفتن و فرود آمدن که از میان این معانی در عبارت "فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ" فرود آمدن و ا...
-
طَرْفُهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
نگاه و چشم برگرداندن آنها ( در عبارت "لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ " منظور اين است که از شدت هول و ترس از آنچه ميبينند قادر نيستند چشم خود را بگردانند و پلکهايشان به هم نمي خورد)
-
عَيْنَيْکَ
فرهنگ واژگان قرآن
دو چشم تو ( در اصل عينين بوده که چون مضاف واقع شده است نون آن حذف گرديده است و عبارت "لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْکَ " يعني چشم ندوز و خيره نشو)
-
زَاغَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
منحرف شد - کج شد (در عبارت "زَاغَتْ عَنْهُمُ ﭐلْأَبْصَارُ "يعني چشم به آنها نمي افتد)
-
سِيحُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
آمد وشد کنيد - گردش کنيد (ازسياحت به معناي راه افتادن و در زمين گشتن است ، و به همين جهت به آبي که دائما روان است ميگويند سائح . )
-
رَمْزاً
فرهنگ واژگان قرآن
اشاره با دو لب (اشاره به وسيله ابرو و چشم و دست هم استعمال ميشود ولي در اولي بيشتر بکار ميرود )
-
عَيْنِي
فرهنگ واژگان قرآن
چشم من ( در عبارت " وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي " منظور اين است که زير نظر من پرورش يابي و ساخته شوي )
-
يَغْضُضْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
چشم فرو بندند - نظر کوتاه کنند (کلمه غض به معناي روي هم نهادن پلکهاي چشم است و اگر در مورد صوت به کار رود به معني آهسته کردن صداست در عبارتهاي "قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ "و"يَغْضُضْنَ" منظور اين است که اگر بي اختيار و يا از ر...
-
يَغُضُّواْ
فرهنگ واژگان قرآن
چشم فرو بندند - نظر کوتاه کنند (کلمه غض به معناي روي هم نهادن پلکهاي چشم است و اگر در مورد صوت به کار رود به معني آهسته کردن صداست در عبارتهاي "قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ "و"يَغْضُضْنَ" منظور اين است که اگر بي اختيار و يا از ر...
-
سَائِحَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
زناني که (درپي کسب رضاي الهي )دائم در حرکتند(اسم فاعل از سياحت به معناي راه افتادن و در زمين گشتن است ، و به همين جهت به آبي که دائما روان است ميگويند سائح و منظور از سائحان کساني هستند که با قدمهاي خود از اين معبد به آن معبد ميروند )
-
سَّائِحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
مردانيکه که (درپي کسب رضاي الهي )دائم در حرکتند(اسم فاعل از سياحت به معناي راه افتادن و در زمين گشتن است ، و به همين جهت به آبي که دائما روان است ميگويند سائح و منظور از سائحان کساني هستند که با قدمهاي خود از اين معبد به آن معبد ميروند )
-
طَرْفُکَ
فرهنگ واژگان قرآن
نگاه و چشم برگرداندن تو (کلمه طرف به معنی جانب ونیز نگاه و چشم برگرداندن است و ارتداد طرف به معناي اين است که آن چيزي که نگاه آدمي به آن ميافتد ، در نفس نقش بندد و آدمي آن را بفهمد که چيست ، پس مقصود آن شخص اين بوده که من تخت ملکه سباء را در مدتي نزد...
-
خَاسِئَاً
فرهنگ واژگان قرآن
کم سو( اسم فاعل از ماده خسا است ، و اين ماده به معناي نارسايي در ديد چشم ، و يا سرسري ديدن و گذشتن است )