کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
أَفَعَيِينَا
فرهنگ واژگان قرآن
آيا پس خسته شديم
-
عَيِينَا
فرهنگ واژگان قرآن
خسته شديم (کلمه عي که مصدر عيينا است - به طوري که راغب ميگويد - به معناي ناتواني وکسالتي است که بعد از انجام کاري عارض ميشود . وقتي ميگوييم : أعياني کذاو يا عييت بکذا معناي اولي اين است که فلان کار مرا خسته کرد ، و دومي اين است که مناز فلان کار خسته ...
-
لَا يَسْأَمُ
فرهنگ واژگان قرآن
خسته نمي شود (کلمه يسئم از مصدر سامه است که به معناي ملال و آزردگي است )
-
لَا يَسْأَمُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
خسته نمي شوند (کلمه يسئم از مصدر سامه است که به معناي ملال و آزردگي است )
-
لَا يَؤُودُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
بر او گران و مشقت آور نيست - خسته اش نمي كند (کلمه يؤد مضارع از مصدر أود است ، که به معناي سنگيني و خستهکنندگي است ، و چون گفته شود : العمل الفلاني آد زيدا معنايش اين است که فلان عمل ، زيد را خسته کرد و به ستوه آورد )
-
لَمْ يَعْيَ
فرهنگ واژگان قرآن
درمانده و خسته نشد و نيست (مصدر عي که کلمه يعي از آن مشتق است ، به معناي ناتواني و تعب است ، و البته به طوري که گفتهاند معناي اول ( ناتواني ) فصيحتر است )
-
حَسِيرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
خسته(حسر دراصل عبارت است از کنار زدن لباس از هر چيزي که ملبس به آن است و کنايه از برملا شدن ناتوانيهاست استفاده از آن در معني خستگي از آن جهت است که نا تواني قوا آشکار مي شود)
-
لَا يَسْتَحْسِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
خسته نمي شوند(حسر دراصل عبارت است از کنار زدن لباس از هر چيزي که ملبس به آن است و كنايه از برملا شدن ناتوانيهاست استفاده از آن در معني خستگي از آن جهت است كه نا تواني قوا آشكار مي شود)
-
کَادِحٌ
فرهنگ واژگان قرآن
تلاشگري که به نفس نفس افتاده(کدح به معناي تلاش کردن ، و خسته شدن است . پس در اين کلمه معني سير است و بعضي گفتهاند : کدح تلاش نفس است در انجام کاري تا اينکه آثار تلاش در نفس نمايان گردد )
-
کَدْحاً
فرهنگ واژگان قرآن
تلاشي که تلاشگر را به نفس نفس زدن بيندازد(کدح به معناي تلاش کردن ، و خسته شدن است . پس در اين کلمه معني سير است و بعضي گفتهاند : کدح تلاش نفس است در انجام کاري تا اينکه آثار تلاش در نفس نمايان گردد )
-
عَامِلَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
کارگر -عمل کننده (در عبارت"عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ "(کارگري خسته)منظور اين است که اهل جهنم با اين که در دنيا تلاش زيادي کرده اند خستگي اين تلاشها از تنشان در قيامت بيرون نمي رود و سعي وتلاش خود را بيهوده مي يابند)
-
قَارُونُ
فرهنگ واژگان قرآن
نام فردي از قوم موسي علي نبينا و عليه السلام که پسر عمو يا پسر خاله حضرت نيز بوده است و پس از اينکه به ثروتي مي رسد که حمل کليدهاي گنجهايش گروهي تنومند را خسته مي کرده سر به طغيان بر مي دارد و حتي با اجير کردن زني فاحشه قصد تهمت زدن به حضرت موسي را د...