کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاموش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
يُطْفِئُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که خاموش کنند (کلمه اطفاء به معناي خاموش کردن آتش و يا نور است در عبارت "يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُواْ نُورَ ﭐللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ " که فرموده : با دهنهايشان مي خواهند نور خدا را خاموش کنند براي اين است که معمولا چراغ را با دهن خاموش ميکنند از طرفي اي...
-
هَامِدَةً
فرهنگ واژگان قرآن
افسرده - خاموش - بدون گیاه - خشک (همدت النار یعنی آتش خاموش شد ، و ارض هامدة يعني بدون گياه و نيز نبات هامد يعني گياه خشک )
-
خَامِدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
خاموش و بي حرکتها( از خمود است ، که به معناي سکون و خاموشي از سر و صدا و جنب و جوش است )
-
خَامِدِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
خاموش و بي حرکتها( از خمود است ، که به معناي سکون و خاموشي از سر و صدا و جنب و جوش است )
-
يُبْلِسُ
فرهنگ واژگان قرآن
درمانده و ناميد و خاموش مي شوند (ازابلاس به معناي اندوهي است که از شدت گرفتاري به دل روي ميآورد و چون مبلس و اندوهگين بيشتر اوقات خاموش و از فرط اندوه هر کار مهمي را هم فراموش ميکند ، از اين جهت به کسي هم که در مباحثه و محاکمه ، دليلش کـُند و سست شود...
-
مُّبْلِسُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
درمانده و ناميد و خاموشان (اسم فاعل ابلاس به معناي اندوهي است که از شدت گرفتاري به دل روي ميآورد و چون مبلس و اندوهگين بيشتر اوقات خاموش و از فرط اندوه هر کار مهمي را هم فراموش ميکند ، از اين جهت به کسي هم که در مباحثه و محاکمه ، دليلش کند و سست شود ...
-
مُبْلِسِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
درمانده و ناميد و خاموشان (اسم فاعل ابلاس به معناي اندوهي است که از شدت گرفتاري به دل روي ميآورد و چون مبلس و اندوهگين بيشتر اوقات خاموش و از فرط اندوه هر کار مهمي را هم فراموش ميکند ، از اين جهت به کسي هم که در مباحثه و محاکمه ، دليلش کند و سست شود ...
-
قَاهِرُ
فرهنگ واژگان قرآن
غالب و تأثير گذار(قهر نوعي از غلبه را گويند ، و آن اين است که چيزي بر چيز ديگري چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثري از آثار خود نمايد ، اثري که يا بالطبع و يا به عنايت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خاموش ميس...
-
قَاهِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
غلبه کنندگان تأثير گذار(قهر نوعي از غلبه را گويند ، و آن اين است که چيزي بر چيز ديگري چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثري از آثار خود نمايد ، اثري که يا بالطبع و يا به عنايت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خام...
-
قَهَّارِ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيارغالب و تأثير گذار(قهر نوعي از غلبه را گويند ، و آن اين است که چيزي بر چيز ديگري چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثري از آثار خود نمايد ، اثري که يا بالطبع و يا به عنايت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خامو...
-
شِهَابٌ
فرهنگ واژگان قرآن
شعله اي که از آتش بيرون مي آيد - شهاب (در اصل به معناي شعله ايست که از آتش بيرون ميآيد . به اجرام روشني هم که در جو ديده ميشوند از اين جهت شهاب گفتهاند که گويا شعله ايست که ناگهان از يک نقطه آسمان بيرون آمده و پس از لحظهاي خاموش ميگردد)
-
مُصَيْطِرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
غالب - داراي سيطره (اصل کلمه مصيطر از سيطره - با سين - است ، چيزي که هست گاهي سين آن را به صاد قلب ميکنند و سيطره به معناي غلبه و قهر است وقهر نوعي از غلبه را گويند که چيزي بر چيز ديگري چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثري از آثار خود نماي...
-
مُصَيْطِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
غالبان - آنان كه داراي سيطره اند(اصل کلمه مصيطر از سيطره - با سين - است ، چيزي که هست گاهي سين آن را به صاد قلب ميکنند و سيطره به معناي غلبه و قهر است وقهر نوعي از غلبه را گويند که چيزي بر چيز ديگري چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثري از ...