کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرف را قبول کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حَرْفٍ
فرهنگ واژگان قرآن
طرف - جانب - سو (در آيه شريفه 11سوره مبارکه حج يعني خداپرستي آنها يک سويه و فقط در جهت منافع ماديشان است)
-
جستوجو در متن
-
وَصَّاکُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
شما را سفارش کرد(میم آن به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دارکلمه بعد حرکت گرفته است)
-
بَدَّلَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را تبديل کرد -آن را عوض کرد
-
نَبَّأَنَا
فرهنگ واژگان قرآن
ما را خبر دار کرد - ما را با خبر کرد
-
نَبَّأَنِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
من را خبر دار کرد - من را با خبر کرد
-
قَضَىٰ عَلَيْهِ
فرهنگ واژگان قرآن
او را کشت(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و يا دفع کر...
-
يَقْضِ عَلَيْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
تا ما را بميراند (کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و ي...
-
سَمِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
شنيد - استجابت کرد (کلمه سمع گاهي در معناي شنيدن صدا و سخن اطلاق ميشود ، و گاهي در غرضي که عقلا از شنيدن سخن دارند ،يعني قبول کردن سخن و برآوردن تقاضا و حاجت)
-
هَدَاهُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را هدايت کرد(حرف ميم به دليل تقارنش با حرف ساکن و تشديد دار کلمه بعد حرکت گرفته است.از ماده هاد ، يهود است به معناي بازگشتن است )
-
نَبَّأَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن زن را خبر دار کرد - آن زن را با خبر کرد
-
قَدَّرَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را تقدير کرد - آن را مقدّر ساخت - آن را داراي حدود واندازه کرد -براي آن اندازه قرار داد
-
تَأْمُرُونَنَا
فرهنگ واژگان قرآن
به ما أمر کرد (ما را مجبور کرد)
-
رَکَّبَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
تو را ترکيب کرد (مي کرد :در مورد واقعيت حتمي )
-
کَثَّرَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيارتان کرد-تعداد شما را زياد کرد