کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جمع شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جَمَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
جمع کرد-گرد آورد
-
جُمِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
جمع شد- گرد آوری شد(در سوره مبارکه شعراء آیه شریفه 38 :جمع شدند)
-
جستوجو در متن
-
مَجْمَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
محل جمع شدن - محل به هم رسیدن - محل برخورد
-
رُکَّعاً
فرهنگ واژگان قرآن
رکوع کنندگان (جمع راکع ، رکوع به معناي مطلق انحنا و خم شدن است)
-
ﭐتَّسَقَ
فرهنگ واژگان قرآن
همه جانبه شد - کامل شد -جمع شد - گرد هم آمد (از"وسق" معناي جمع شدن چند چيز متفرق مي باشد و عبارت "وَﭐلْقَمَرِ إِذَا ﭐتَّسَقَ " يعني :به ماه سوگند ، وقتي که نورش جمع ميشود ، نور همه اطرافش بهم منضم ميشود ، و به صورت ماه شب چهارده درميآيد .)
-
قُرُوَءٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پاک شدنها از حيض - حيضها(قروء جمع قرء است ، و قرء لفظي است که هم معناي حيض را ميدهد ، و هم معناي پاکي از آنرا ، بطوري که گفتهاند ، از واژههائي است که دو معناي ضد هم دارد ، چيزي که هست معناي اصلي آن جمع است ، اما نه هر جمعي ، بلکه جمعي که دگرگونگي و ت...
-
طَّاغُوتَ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار طغيانگر - طغيانگري که با معبود واقع شدن براي ديگران آنان را هم به طغيان مي کشد (اين کلمه در مذکر و مؤنث و مفرد و تثنيه و جمع ، مساوي است و تغيير نميکند )
-
مُقْوِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
دربیابان مانده ها-تهي دستان-در اصل مقوئين بوده است ( جمع اسم فاعل از باب افعال اقواء است ، و اقواء به معناي وارد شدن و ماندن در بياباني است که احدي در آن نباشد
-
تَقْشَعِرُّ
فرهنگ واژگان قرآن
مي لرزد(پوست)(از مصدر اقشعرار است که به معناي جمع شدن پوست بدن است به شدت ، از ترسي که در اثر شنيدن خبر دهشت آور و يا ديدن صحنهاي دهشت آور دست ميدهد )
-
فُرُوجِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شرمگاههايشان (کلمه فروج جمع فرج است به معناي عورت زن و مرد است ، که مردم از بردن نام آنها شرم ميکنند و حفظ فروج کنايه از اجتناب از ارتباط نامشروع است ، از قبيل زنا و لواط و يا جمع شدن با حيوانات و امثال آن)
-
نُشُوراً
فرهنگ واژگان قرآن
زنده کردن مردگان پس از مرگشان - از جهت پراکنده شدن - از جهت برخاستن و جنب و جوش مجدد(کلمه نشور و همچنين کلمه نشر به معناي احياي مردگان بعد از مردن است و یا در عبارت "وَجَعَلَ ﭐلنَّهَارَ نُشُوراً " به معنی "از جهت پراکنده شدن یا از جهت برخاستن و جنب و...
-
مُقْوِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
صحرانشينان و بيابانگردان - سرگردانان و بیچارگان ("مقوين" که در اصل مقوئين بوده است ، جمع اسم فاعل از باب افعال اقواء است ، و اقواء به معناي وارد شدن و ماندن در بياباني است که احدي در آن نباشد )
-
وَسَقَ
فرهنگ واژگان قرآن
جمع كرد - گرد هم آورد (فعل ماضي "وسق" معناي جمع شدن چند چيز متفرق را ميدهد و عبارت "وَﭐللَّيْلِ وَمَا وَسَقَ " يعني :به شب سوگند ، که آنچه در روز متفرق شده را جمع ميکند ومنظور اين است كه انسانها و حيوانهايي که هر يک از لانه و خانه شان به طرفي رفتهان...
-
أَغْلَالَ
فرهنگ واژگان قرآن
غل ها(غل:قيد و طوقي است که با آن دست و پاي مجرم را به گردنش ميبندند.کلمه اغلال جمع غُل است ، و آن عبارت است از طوقي که به گردن اشخاص مياندازند ، تا خواري و ذلت او را بنمايانند . و کلمه غل در اصل به معناي داخل شدن است)