کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزءً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جُزْءٌ
فرهنگ واژگان قرآن
جزء - قسمت
-
واژههای همآوا
-
جِذْعِ
فرهنگ واژگان قرآن
تنه درخت خرما
-
جُزْءٌ
فرهنگ واژگان قرآن
جزء - قسمت
-
جستوجو در متن
-
فَصَّلْنَاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن جزء جزء كرديم - آن رامفصل بيان كرديم - آن را در نهايت روشني بيان كرديم
-
مُقْتَسِمِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
قسمت کنندگان - جزء کنندگان - تفرقه افكنان
-
أَلْقِهْ
فرهنگ واژگان قرآن
بينداز(هاء در آن هاء سکت است و جزء کلمه نمي باشد)
-
مُفَصَّلاًَ
فرهنگ واژگان قرآن
به صورت روشن و واضح - جزء به جزء شده - فصل به فصل شده - به تفصیل بیان شده(تفصيل به معناي روشن ساختن معاني و رفع اشتباه از آن است ، به نحوي که اگر خلط و تداخلي در آن معاني شده و در نتيجه مراد و مقصود مبهم شده باشد آن خلط و تداخل را از بين ببرد )
-
مُّفَصَّلَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
به صورت روشن و واضحها - جزء به جزء شده ها - فصل به فصل شده ها- به تفصیل بیان شده ها(تفصيل به معناي روشن ساختن معاني و رفع اشتباه از آن است ، به نحوي که اگر خلط و تداخلي در آن معاني شده و در نتيجه مراد و مقصود مبهم شده باشد آن خلط و تداخل را از بين ب...
-
يُفْرَقُ
فرهنگ واژگان قرآن
جزء جزء می شود (به تمام جزئیاتش پرداخته می شود) - فيصله می يابد (از فرق به معناي جدا کردن چيزي از چيز ديگر است ، به طوري که از يکديگر متمايز شوند.عبارت "فِيهَا يُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِيمٍ " یعنی : در آن شب هر كار استوارى [به اراده خدا] فيصله مىيابد...
-
حَامٍ
فرهنگ واژگان قرآن
شتر نري که آنرا بر ناقهها ميجهانيدند (جزء حیواناتی است که اعراب جاهلیت کشتن و خوردن آن را بر خود حرام کرده بودند)
-
سَائِبَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
شتری که ده شکم زاییده باشد(جزء حیواناتی است که اعراب جاهلیت کشتن و خوردن آن وسوار شدن بر آن را بر خود حرام کرده بودند)
-
سُلْطَانِيَهْ
فرهنگ واژگان قرآن
قدرت و توانم (هاء در آن هاء سکت است و جزء کلمه نمي باشد وتنها براي حفظ حرکت حرف آخر اضافه شده است )
-
وَصِيلَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
ماده شتری که در یک شکم دو بچه بزاید(جزء حیواناتی است که اعراب جاهلیت کشتن و خوردن آن را بر خود حرام کرده بودند)