کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدا نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مَا کَتَبْنَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
ننوشتيم (منظوركنايه از واجب كردن و مقدر نمودن است)
-
مَرْحَمَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
ترحم کردن - رحم نمودن (مصدر ميمي از ماده رحمت است )
-
کَتَبَ
فرهنگ واژگان قرآن
نوشت ( در عباراتي نظير "کَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ ﭐلرَّحْمَةَ" کنايه از واجب کردن و مقدر نمودن است)
-
کُتِبَ
فرهنگ واژگان قرآن
نوشته شد ( در عباراتي نظير "کُتِبَ عَلَيْکُمُ ﭐلْقِصَاصُ " کنايه از واجب کردن و مقدر نمودن است)
-
کَتَبْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
نوشتيم ( در عباراتي نظير "أَنَّا کَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ ﭐقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ " کنايه از واجب کردن و مقدر نمودن است)
-
حَادَّ
فرهنگ واژگان قرآن
دشمنی کرد(از ریشه محادة به معنی تجاوز با مخالفت٬منع کردن و خودداري نمودن وشدت غضب است به حدي که عقل و تدبير آدمي را از بين ببرد )
-
عُنُقِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
گردنت (در عبارت "وَلَا تَجْعَلْ يَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِکَ " دست به گردن بستن کنايه است از خرج نکردن و خسيس بودن و خودداري از بخشش نمودن است)
-
يُحَادُّونَ
فرهنگ واژگان قرآن
مخالفت مي کنند(از ريشه محادة به معني تجاوز با مخالفت٬منع کردن و خودداري نمودن وشدت غضب است به حدي که عقل و تدبير آدمي را از بين ببرد )
-
يُحَادُّونَ
فرهنگ واژگان قرآن
مخالفت مي کنند(از ريشه محادة به معني تجاوز با مخالفت٬منع کردن و خودداري نمودن وشدت غضب است به حدي که عقل و تدبير آدمي را از بين ببرد )
-
مُّقَرَّنِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
به هم بسته شده ها (کلمه مقرنين از ماده تقرين است که به معناي جمع نمودن چيزي است با فرد دوم همان چيز و قرين کردن دو چيز و عبارت "مُّقَرَّنِينَ فِي ﭐلْأَصْفَادِ "یعنی اسیرانی که با زنجیر کنار هم قرار داده شده اند)
-
ﭐسْتَکْثَرْتُم
فرهنگ واژگان قرآن
از حد گذرانديد (عبارت "يَا مَعْشَرَ ﭐلْجِنِّ قَدِ ﭐسْتَکْثَرْتُم مِّنَ ﭐلْإِنسِ "يعني :اي گروه جن شما ولايت بر انسانها و گمراه نمودن آنان را از حد گذرانديد(با وسوسه و اغواگري خود در بسياري از انسانها ميل و رغبت کرديد))
-
يُحَادِدِ
فرهنگ واژگان قرآن
دشمني کند - مخالفت کند(از ريشه محادة به معني تجاوز با مخالفت٬منع کردن و خودداري نمودن وشدت غضب است به حدي که عقل و تدبير آدمي را از بين ببرد . جزمش به دليل شرط واقع شدن براي جمله بعدي است و حرکت گرفتن دال به دليل تقارنش با حرف ساکن بعدي يا تشديد دار...
-
يَخْصِفَانِ
فرهنگ واژگان قرآن
آن دو مي چسباندند (خصف به معناي جمع کردن و منضم بهم نمودن است ، و از همين جهت پارهدوز را خاصف النعل ميگويند ، چون پارهدوز پارههاي کفش را که از هم جدا شده جمع نموده و بهم منضم ساخته به صورت اولش در ميآورد.)
-
مَغْلُولَةً
فرهنگ واژگان قرآن
بسته (دست به گردن بستن در عبارت "وَلَا تَجْعَلْ يَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ ﭐلْبَسْطِ "کنایه است از خرج نکردن و خسيس بودن و خودداري از بخشش نمودن ، درست مقابل بسط يد است که کنايه از بذل و بخشش ميباشد و اين که هر چه به د...
-
سَنُيَسِّرُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
به زودي اورا آماده خواهيم کرد ( ازکلمه تيسير به معناي تهيه کردن و آماده نمودن است و منظور در عبارت "فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ " اين است که توفيق اعمال صالحه را به او بدهد ، و انجام اينگونه اعمال را برايش آسان سازد ، به طوري که هيچ گونه دشواري در ...