کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدا ماندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تَعْساً
فرهنگ واژگان قرآن
سقوطي برنخاستني (تعس :سقوط انسان و افتادن با صورت و به همين حال ماندن)
-
مَا لَبِثَ
فرهنگ واژگان قرآن
درنگ نكرد(کلمه لبث به معناي مکث و باقي ماندن در جائي يا در حالي است )
-
مَا لَبِثُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
نماندند - مكث نكردند - درنگ ننمودند(کلمه لبث به معناي مکث و باقي ماندن در جائي يا در حالي است )
-
لَبِثَ
فرهنگ واژگان قرآن
ماند - مكث كرد - درنگ نمود(کلمه لبث به معناي مکث و باقي ماندن در جائي يا در حالي است )
-
لَّبِثْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
ماندي - مكث كردي - درنگ نمودي(کلمه لبث به معناي مکث و باقي ماندن در جائي يا در حالي است )
-
لَبِثْتُ
فرهنگ واژگان قرآن
ماندم - مكث كردم - درنگ نمودم(کلمه لبث به معناي مکث و باقي ماندن در جائي يا در حالي است )
-
لَّبِثْتُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
مانديد - مكث كرديد - درنگ نموديد(کلمه لبث به معناي مکث و باقي ماندن در جائي يا در حالي است )
-
لَبِثْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
مانديم - مكث كرديم - درنگ نموديم(کلمه لبث به معناي مکث و باقي ماندن در جائي يا در حالي است )
-
لَبِثُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
ماندند - مكث كردند - درنگ نمودند(کلمه لبث به معناي مکث و باقي ماندن در جائي يا در حالي است )
-
مُقْوِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
دربیابان مانده ها-تهي دستان-در اصل مقوئين بوده است ( جمع اسم فاعل از باب افعال اقواء است ، و اقواء به معناي وارد شدن و ماندن در بياباني است که احدي در آن نباشد
-
مُضِيّاً
فرهنگ واژگان قرآن
گذشتن - رفتن (معناي جمله فما استطاعوا مضيا و لا يرجعون اين است که : نه ميتوانند به سوي عذاب روانه شوند و نه از عذاب برگردند و حالت قبل از عذاب خود را دريابند . پس کلمه مضي و رجوع کنايه هستند از برگشتن به حالت سلامت ،از باقي ماندن بر حالت عذاب و مسخ)
-
مُقْوِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
صحرانشينان و بيابانگردان - سرگردانان و بیچارگان ("مقوين" که در اصل مقوئين بوده است ، جمع اسم فاعل از باب افعال اقواء است ، و اقواء به معناي وارد شدن و ماندن در بياباني است که احدي در آن نباشد )
-
قَرْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
اي زنان بمانيد - اي زنان قرار و آرام گيريد (کلمه قرن امر از ماده قر است ، که به معناي پا بر جا شدن است ، و اصل اين کلمه اقررن بوده ، که يکي از دو تا راء آن حذف شده است ، ممکن هم هست از ماده قار ، يقار به معناي اجتماع ، و کنايه از ثابت ماندن در خانهها...
-
مَا يَعْبَأُ بِکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
به شما اعتنایی ندارد - نزد او قدر ومنزلتی ندارید -شما را باقی نميگذارد (اصل "يَعْبَأُ "یا از ماده عبا گرفته شده که به معناي ثقل و سنگینی است که در آن صورت عبارت "مَا يَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ "به این معنی است که: شما نزد پروردگار من...
-
نُمَکِّنَ
فرهنگ واژگان قرآن
امکانات می دهیم (کلمه مکان به معناي قرارگاه هر چيز است از زمين ، و معناي امکان و تمکين ،قرار دادن در محل است . و چه بسا ، که کلمه مکان و مکانت به استقرارگاه امور معنوي اطلاق ميشود ، مثل اينکه ميگوئيم فلاني مکانتي در علم دارد ، و يا مکانتي در نزد مردم...