کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمام کمال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زُخْرُفَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
زينتش - کمال زيبايي اش (کلمه زخرف به معناي کمال زيبايي هر چيز است و از همين جهت طلا را هم زخرف ميگويند )
-
أَتْمِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
تمام کن(به کمال برسان)
-
أَتِمُّواْ
فرهنگ واژگان قرآن
تمام کنيد(به کمال برسانيد)
-
کِبْرِيَاءُ
فرهنگ واژگان قرآن
بزرگي بسيار-سرخم نياوردن در برابر هيچ کس(مبالغه در کبر را ميرساند و در عظمتهاي غير حسي استعمال ميشود ، که برگشت آن به کمال وجود و غير متناهي بودن کمال او است )
-
أَتَمَّهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن را تمام کرد(به کمال رسانيد)
-
جَهْرَ
فرهنگ واژگان قرآن
ظهور هر چيزي در حد کمال براي یکی ازحواس آدمي -آشکاری
-
جَهْرَةً
فرهنگ واژگان قرآن
به وضوح -آشکارا(جهر:ظهور هر چيزي در حد کمال براي یکی ازحواس آدمي)
-
جَهرَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آشکار شما(جهر:ظهور هر چيزي در حد کمال براي یکی ازحواس آدمي)
-
جِهَاراً
فرهنگ واژگان قرآن
به وضوح -آشکارا (دعوتهم جهارا یعنی با صدای بلند آنها را دعوت کردم.جهر:ظهور هر چيزي در حد کمال براي یکی ازحواس آدمي)
-
زُخْرُفَ
فرهنگ واژگان قرآن
زينت - بهجت- طلا (کلمه زخرف به معناي کمال زيبايي هر چيز است و از همين جهت طلا را هم زخرف ميگويند )
-
نَاصِيَتِهَا
فرهنگ واژگان قرآن
موی جلوی پیشانی آن (درعبارت "مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا" گرفتن ناصيه موي جلوي سر کنايه است از کمال تسلط و نهايت قدرت بر آن )
-
لَا تَجْهَرْ
فرهنگ واژگان قرآن
آشکار نکن (جهر:ظهور هر چيزي در حد کمال براي یکی ازحواس آدمي .عبارت"وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِکَ " یعنی نمازت را با صدای بلند نخوان)
-
عُرُوشِهَا
فرهنگ واژگان قرآن
سقفهايش (عبارت "خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا " کنايه است از کمال خرابي ، زيرا خانه وقتي خراب ميشود اول سقف آن فرو ميريزد ، و سپس ديوارها به روي سقف ميافتد)
-
مُتَکَبِّرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
متکبر آن کسي است که با جامه کبريائي خود را بنماياند ( كبرياء به معني بزرگي بسيارو سرخم نياوردن در برابر هيچ كس است و مبالغه در کبر را ميرساند و در عظمتهاي غير حسي استعمال ميشود ، که برگشت آن به کمال وجود و غير متناهي بودن کمال است لذا صفت متكبر تنه...
-
لَا يَسْتَکْبِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
تکبر نميورزند (متکبر آن کسي است که با جامه کبريائي خود را بنماياند و كبرياء به معني بزرگي بسيارو سرخم نياوردن در برابر هيچ كس است و مبالغه در کبر را ميرساند و در عظمتهاي غير حسي استعمال ميشود ، که برگشت آن به کمال وجود و غير متناهي بودن کمال او است ...