کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تا نسبت به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مُفْتَرِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
افتراء زنندگان - به دروغ نسبت دهندگان (افتراء : کاري را به غير کننده اش نسبت دادن)
-
مُّفْتَرًى
فرهنگ واژگان قرآن
افتراء بسته شده - به دروغ نسبت داده شده (افتراء : کاري را به غير کننده اش نسبت دادن)
-
مُفْتَرَيَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
افتراء بسته شده ها - به دروغ نسبت داده شده ها (افتراء : کاري را به غير کننده اش نسبت دادن)
-
عَدْواً
فرهنگ واژگان قرآن
ظلم - تجاوز(عدو به معناي تجاوز و ضد التيام است که اگر نسبت به قلب ملاحظه شود عداوت و دشمني را معنا ميدهد ، و اگر نسبت به راه رفتن ملاحظه شود معناي دويدن را ، و نسبت به اخلال در عدالت در معامله معناي عدوان و ظلم را ميدهد ، و به اين معنا در آيه فيسبوا ...
-
ﭐفْتَرَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
به دروغ نسبت داده
-
ﭐفْتَرَاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را به دروغ (به خدا ) نسبت داده
-
ﭐفْتَرَيْتُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را به دروغ (به خدا ) نسبت داده ام
-
ﭐفْتَرَيْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن را به دروغ (به خدا ) نسبت داده ايم
-
تَقَوَّلَ
فرهنگ واژگان قرآن
گفته اي ساختگي را نسبت دهد(به ديگري)
-
تَقَوَّلَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن قول را به دروغ نسبت مي دهد
-
مُفْتَرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
افتراء زننده (افتراء:نسبتي به دروغ دادن -کاري را به غير کننده اش نسبت دادن)
-
ﭐفْتِرَاءً
فرهنگ واژگان قرآن
نسبتي به دروغ دادن -کاري را به غير کننده اش نسبت دادن
-
سُرَادِقُهَا
فرهنگ واژگان قرآن
خيمه (فسطاط و خيمهاي است که نسبت به آنچه که در آن است محيط باشد )
-
مَشْرِقَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو مشرق - مشرق و مغرب (مراد از مشرقين مشرق و مغرب است که در آن جانب مشرق غلبه داده شده .یا اینکه چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود )
-
سَّيْرَ
فرهنگ واژگان قرآن
سير - حرکت (در عبارت "وَقَدَّرْنَا فِيهَا ﭐلسَّيْرَ " يعني سير در آن قراء را به نسبتي متناسب قرار داديم ، نه مختلف ، به طوري که نسبت مسافت بين اولي و دومي ، برابر بود با نسبت مسافتي که بين دومي و سومي بود)