کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی هنگام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بِي
فرهنگ واژگان قرآن
به من
-
لَا تُشْمِتْ بِيَ ﭐلْأَعْدَاءَ
فرهنگ واژگان قرآن
مرا دشمن شاد نكن
-
جستوجو در متن
-
حِينَئِذٍ
فرهنگ واژگان قرآن
درآن هنگام - دراين هنگام
-
مُشْرِقِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
آنانکه به هنگام طلوع خورشید در وضعیتی قرار می گیرند یا کاری را انجام می دهند.(مثلاً عبارت "فَأَتْبَعُوهُم مُّشْرِقِينَ "یعنی هنگام طلوع خورشید در پی آنان به تعقیب آنان پرداختند)
-
تَسْرَحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
هنگام صبح گله را به چرا گاه می برید (کلمه تسرحون از ماده سروح است که به معناي بيرون شدن احشام از اصطبل به چراگاه در هنگام صبح است گفته ميشود )
-
مَنَاصٍ
فرهنگ واژگان قرآن
فرار (عبارت "لَاتَ حِينَ مَنَاصٍ " يعني هنگام فرار نيست)
-
لَاتَ
فرهنگ واژگان قرآن
نيست (لات شبيه ليس مي باشد و عبارت "لَاتَ حِينَ مَنَاصٍ " يعني هنگام فرار نيست)
-
يَوْمَئِذٍ
فرهنگ واژگان قرآن
در آن روز - آن روز است كه - آن روز- درآن هنگام - درآن وقت - درآن موقعیت
-
تُرِيحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
هنگام غروب گله را از چرا گاه برمي گردانيد (تريحون از اراحة است که به معناي برگرداندن رمه و گله از چراگاه به منزل در هنگام غروب براي آسايش است و لذا آن مکاني را که احشام در آن آسايش ميکنند مراح گويند )
-
هَبَاءً
فرهنگ واژگان قرآن
خاک بسيار نرم و غباري که در هوا پراکنده ميشود ، و جز در هنگام تابش نور خورشيد از یک روزنه دیده نمی شود
-
ﭐنْحَرْ
فرهنگ واژگان قرآن
نحر کن (نحر: گودي زير گلو )-شتر قرباني کن - دستهايت را به هنگام تکبير گفتن تا راستاي گودي گلويت بالا بيار
-
شَّفَقِ
فرهنگ واژگان قرآن
سرخي و بالاي آن زردي و روي آن سفيدي، که در کرانه افق در هنگام غروب خورشيد پيدا ميشود .
-
صَرَّةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
فرياد شديد - جماعت (از صريربه معني دروازه گرفته شده ، که هنگام باز و بسته شدن صدا ميکند )
-
خَذُولاًَ
فرهنگ واژگان قرآن
واگذارنده (از خذلان و خذلان بدين معنا است که آن کس که آدمي احتمال ميدهد او را ياري کند در هنگام احتياج ياري نکند . )